بیرق ما

به بیرق ما خوش آمدید

بیرق ما

به بیرق ما خوش آمدید

بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ *********** أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

اکسیر زندگی را می شناسید؟ 

نماز اکسیری در درون خود دارد. قوم، قیام، قائم همه هم خانواده هستند. یعنی بر پا داشتن نماز اکسیری دارد که باعث قیام، استواری و قائم بودن انسان می شود.

نماز اکسیری در درون خود دارد. قوم، قیام، قائم همه هم خانواده هستند. یعنی بر پا داشتن نماز اکسیری دارد که باعث قیام، استواری و قائم بودن انسان می شود. هر چیزی در این عالم در حال حرکت است و در راه و رویش خود به سوی غایت و تعالی پیش می رود و برنامه ای از آغاز تا انجام دارد و همواره با قاعده ای درست و استوار به سوی یک هدف می رود. مثلا دانه تخم نارنج چون در زمین پنهان شود ، کم کم از دو سوی می تند؛ هم در زمین ریشه می دواند و هم از زمین سردر می آورد و در فضا می بالد.

اکنون می پرسیم که اگر آن زمین خشک باشد ، باز آن دانه تخم نارنج ریشه و جوانه می زند؟ می بینیم که چنین نیست پس آب در روییدن آن دانه سهمی دارد و اگر آن دانه را در آب تنها بگذاریم آیا سبز می شود؟ باز می بینیم که چنین نیست بلکه تباه می شود. پس خاک در روییدن آن دانه با آن شریک است و اگر آب و خاک باشد و بدان نور نرسد سرسبز می شود؟ نه. پس نور هم در روییدن آن باید باشد. پس آب، خاک، هوا، نور باید باشد تا دانه رشد کند و به نهایت کمالش برسد. باور دارید که آن دانه تخم نارنج غذا گرفت تا بالید و بزرگ شد. پس آن چیزهایی که در رشد و بالیدن و بار دادن آن دخیل اند، غذای دل می شوند .حال سوال می کنم آیا انسان برای بالیدن و رستن و بار دادن به غذا نیاز ندارد؟ جواب درست است. آری. بعد جسمانی انسان به غذا و آب نیاز دارد. حال بعد روحانی او به غذا نیاز ندارد؟ تا رشد کند، بالیدن و بار دادن بیابد و مانند گیاه قائم و ایستاده سر از خاک درآورد؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۲ ، ۲۰:۰۹
محمد سروری
داستان از فضائل و کرامات و مصائب حضرت زینب (س)

فضایل و خصایص زینب کبرى (س )

تولد زینب و گریه پیامبر بر مصایب آن حضرت بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ زینب کبرى (س ) روز پنجم جمادى الاول سال 5 یا 6 هجرت در مدینه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزیز، به گوش رسول خدا (ص ) رسید. رسول خدا (ص ) براى دیدار او به منزل دخترش ‍ حضرت فاطمه زهرا (س ) آمد و به دختر خود فاطمه (س ) فرمود: ((دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برایم بیاور تا او را ببینم )). فاطمه (س ) نوزاد کوچکش را به سینه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پیامبر (ص ) فرزند دلبند زهراى عزیزش را در آغوش کشیده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشک ریختن کرد. فاطمه (ص ) ناگهان متوجه این صحنه شد و در حالى که شدیدا ناراحت بود از پدر پرسید: پدرم ، چرا گریه مى کنى ؟! رسول خدا (ص ) فرمود: ((گریه ام به این علت است که پس از مرگ من و تو، این دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت ، در نظرم مجسم گشت که او با چه مشکلاتى دردناکى رو به رو مى شود و چه مصیبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى کند)).

در آن دقایقى که آرام اشک مى ریخت و نواده عزیزش را مى بوسید، گاهى نیز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى که بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خیره خیره مى نگریست و در همین جا بود که خطاب به دخترش فاطمه (س ) فرمود: ((اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر کسى که بر زینب و مصایب او بگرید ثواب گریستن کسى را به او مى دهند که بر دو برادر او حسن و حسین گریه کند)).

ولادت و پرورش زینب

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْدرست ترین گفتار آن است که سیدتنا زینب کبرى (س ) در پنجم ماه جمادى الاولى سال پنجم هجرى به دنیا آمده ، و تربیت و پرورش ‍ آن دره یتیمه و مروارید گرانبها و بى مانند در کنار پیغمبر اکرم (ص ) بوده ، و در خانه رسالت راه رفته ، و از پستان زهراى مرضیه (س ) شیر وحى مکیده ، و از دست پسر عموى پیغمبر، امیرالمؤ منین (ع ) غذا و خوراک خورده و نمو نموده ، نمو قدسى و پاکیزه ، و با سعادت و نیکبختى ، و پرورش یافته پرورش روحانى و الهى ، و به جامه هاى عظمت و بزرگى به چادر پاکدامنى و حشمت و بزرگوارى پوشیده شده ، و پنج تن اصحاب کساء به تربیت و پرورش و تعلیم و آموختن و تهذیب و پاکیزه گردانیدن او قیام نموده و ایستادگى داشتند، و همین بس است که مربى و مؤ دب و معلم او ایشان باشند.

گریه جبرئیل بر مصایب زینب (س )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْروایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب (س )، حسین (ع ) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص ) آمد و عرض کرد: ((خداوند به من خواهرى عطا کرده است )). پیامبر(ص ) با شنیدن این سخن ، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت . حسین (ع ) پرسید: ((براى چه اندوهگین و گریان شدى ؟)).< p/>پیامبر(ص ) فرمود: ((اى نور چشمم ، راز آن به زودى برایت آشکار شود.))

تا اینکه روزى جبرئیل نزد رسول خدا (ص ) آمد، در حالى که گریه مى کرد، رسول خدا (ص ) از علت گریه او پرسید، جبرئیل عرض ‍ کرد: ((این دختر (زینب ) از آغاز زندگى تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن (ع ) گردد و از این مصایب دردناک تر و افزون تر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طورى که قامتش خمیده شود و موى سرش سفید گردد.))

پیامبر (ص ) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب (س ) نهاد و گریه سختى کرد، زهرا (س ) از علت آن پرسید. پیامبر (ص ) بخشى از بلاها و مصایبى را که بر زینب (س ) وارد مى شود، براى زهرا(س ) بیان کرد.

حضرت زهرا (س ) پرسید: ((اى پدر! پاداش کسى که بر مصایب دخترم زینب (س ) گریه کند کیست ؟ پیامبر اکرم (ص ) فرمود: ((پاداش او همچون پاداش کسى است که براى مصایب حسن و حسین (ع ) گریه مى کند))

بشارت تولد زینب و گریه على (ع )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْهر پدرى را که بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و حرم گردید، جز على بن ابى طالب (ع ) که ولادت هر یک از اولاد او سبب حزن او گردید.

در روایت است که چون حضرت زینب متولد شد، امیرالمؤ منین (ع ) متوجه به حجره طاهره گردید، در آن وقت حسین (ع ) به استقبال پدر شتافت و عرض کرد: اى پدر بزرگوار! همانا خداى کردگار خواهرى به من عطا فرموده

امیرالمؤ منین (ع ) از شنیدن این سخن بى اختیار اشک از دیده هاى مبارک به رخسار همایونش جارى شد. چون حسین (ع ) این حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت . چه ، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصیبت و سبب حزن و اندوه پدر گردید، دل مبارکش ره درد آمد و اشک از دیده مبارکش بر رخسارش جارى گشت و عرض کرد: ((بابا فدایت شوم ، من شما را بشارت آوردم شما گریه مى کنید، سبب چیست و این گریه بر کیست ؟))

على (ع ) حسینش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: ((نور دیده ! زود باشد که سر این گریه آشکار و اثرش نمودار شود.))که اشاره به واقعه کربلا مى کند. همین بشارت را سلمان به پیغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گردید.

چنان که در بعض کتب است که حضرت رسالت در مسجد تشریف داشت آن وقت سلمان شرفیاب خدمت گردید و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنیت گفت . آن حضرت بگریست و فرمود: ((اى سلمان جبرییل از جانب خداوند جلیل خبر آورد که این مولود گرامى مصیبتش غیر معدود باشد تا به آلام کربلا مبتلا شود، الخ ))

نامگذارى زینب از طرف خداوند

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْهنگامى که زینب (س ) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (س ) او را نزد پدرش امیرالمؤ منین (ع ) آورده و گفت : این نوزاد را نامگذارى کنید! حضرت فرمود: من از رسول خدا جلو نمى افتم .

در این ایام حضرت رسول اکرم (ص ) در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، امیرالمؤ منین على (ع ) به آن حضرت عرض کرد: نامى را براى نوزاد انتخاب کنید. رسول خدا (ص ) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمى گیرم .

در این هنگام جبرئیل (ع ) فرود آمده و سلام خداوند را به پیامبر(ص ) ابلاغ کرده و گفت :

نام این نوزاد را ((زینب )) بگذارید! خداوند بزرگ این نام را براى او بر برگزیده است .

بعد مصایب و مشکلاتى را که بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو کرد. پیامبر اکرم (ص ) گریست و فرمود: هر کس بر این دختر بگرید، همانند کسى است که بر برادرانش حسن و حسین گریسته باشد.

فرزند فاطمه

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْعلیا حضرت زینب ، نخستین دخترى است که از فاطمه (س ) به دنیا آمده ، و او پس از امام حسن و امام حسین (ع ) بزرگترین فرزندان فاطمه (س ) بوده ، و نیز گفته اند: دلیل بر آن است که راویان حدیث و بیان کنندگان اخبار در ایام اضطهار - یعنى روزگار غلبه و چیرگى ظلم و ستم ستمگران بر مؤ منین - هر گاه مى خواستند از امیرالمؤ منین على (ع ) روایتى نقل کنند مى گفتند: این روایت از ابى زینب است ، و اینکه امیرالمؤ منین (ع ) را به این کنیه مى نامیدند، براى آن است که زینب کبرى (س ) پس از امام حسن و امام حسین - علیهماالسلام - بزرگترین فرزندان آن حضرت بوده ، و امیرالمؤ منین (ع ) نزد دشمنانش به این کنیه معروف نبوده است .

تغذیه زینب از زبان پیامبر

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْحضرت زینب (س ) مانند دو برادرش حسن و حسین (ع ) از زبان رسول الله (ص ) تغذى مى کرد.

همان طور که در بسیارى از اخبار آمده است ، پیغمبر (ص ) زبان خود را در دهان حسنین مى گذاشت ، آنان با مکیدن زبان پیغمبر تغذیه مى شدند و از همین طریق گوشت و پوست بدنشان مى رویید و رشد مى کرد، در مورد حضرت زینب (س ) نیز همین عمل را انجام مى داد.

در جلد اول از کتاب خرایج راوندى (صفحه 94) معجزه یکصد و پنجاه و پنج (155) از حضرت صادق (ع ) چنین روایت کرده است :

امام صادق (ع ) فرمود: پیغمبر (ص ) پیوسته نزد فرزندان شیر خوار فاطمه مى آمد، از آب دهان خود آنان را تغذیه مى کرد و سپس به فاطمه (س ) مى فرمود به آنان شیر ندهید))
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۲ ، ۱۷:۲۹
محمد سروری

گذری برزندگی بابرکت امام سجاد علیه السلام

على بن الحسین بن على بن ابى طالب، مشهور به سجاد(ع)، چهارمین امام شیعه است که بنا به قول مشهور در سال 38 هجرى متولد گردید و در سال 94 با سمى که از طرف ولید بن عبد الملک به او داده شد، به شهادت رسید.

قیام بزرگ عاشورا ماندگارترین نهضت اسلامى است که در محرم سال 61 قمرى روى داده است. این نهضت داراى دو مرحله بود. برهه نخست، آفرینش و شکل‏گیرى و جهاد و جانبازى و دفاع از کرامت اسلامى و دعوت به اقامه عدل و احیاى دین محمدى و سنت و سیره نبوى و علوى بوده که به رهبرى امام حسین علیه السلام از نیمه ماه رجب سال 60 هجرى آغاز و در دهم محرم سال 61 هجرى به فرجام رسید. مرحله دوم، دوره پیام رسانى و تثبیت ارزشهاى نهضت و عرصه جهاد فرهنگى و تبیین آرمان‏هاى آن قیام مقدس بود که به رهبرى امام على‏بن‏الحسین علیهما السلام تداوم یافت. امامت شیعه و رهبرى نهضت کربلا در عصرى به امام سجاد علیه السلام منتهى گشت که او به همراه نزدیک‏ترین افراد خاندان آل على علیهم السلام به اسارت مى‏رفتند. آل على علیهم السلام آماج تیرهاى ستم و تهمت و افترائات سیاستمداران بنى‏امیه قرار داشتند، ارزشهاى دینى دستخوش تحریف و تغییر امویان قرار گرفته، روحیه شجاعت و حمیت اسلامى و باورهاى دینى مردم سست، احکام دینى بازیچه نالایقان اموى شده، خرافه گرى رواج یافته، روحیه شهامت وشهادت طلبى در زیر شلاق و شکنجه و ارعاب امویان محو گشته بود. سخت‏گیرى‏هاى بى‏حد و حصر، مصادره اموال و تخریب خانه‏هاى آل‏هاشم، محروم ساختن آنها از امتیازات جامعه اسلامى، جلوگیرى مردم از هرگونه ارتباط با خاندان وحى و به انزوا کشاندن امام معصوم علیه السلام از مهم‏ترین سیاست‏هاى حاکمان اموى در مبارزه با اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بوده است. امام زین‏العابدین علیه السلام در چنین عصر و جوى رسالت و پیامبرى خود را آغاز کرد. در صورتى که تنها سه تن پیرو واقعى داشت. حرکت جهاد فرهنگى و پرورش شخصیت‏ها را در دستور کار خود قرار داد و با یک حرکت عمیق و دامنه‏دار به ایفاى نقش پیشوایى خود پرداخت این رویکرد امام سجاد علیه السلام زمینه ساز انقلاب فرهنگى امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام گشت. از این رو برخى از نویسندگان، آن حضرت را «باعث الاسلام من جدید» نامیدند.

تصمیم یزید بر قتل امام علیه السلام

پس از واقعه‌ی کربلا، یزید تصمیم گرفت امام سجاد علیه السلام را نیز از میان بردارد. به همین دلیل در ملاقات‌هایی که در کاخ خود با او و سایر اسرا داشت، منتظر بود از او حرفی بشنود که بهانه‌ای برای قتلش باشد.
یک روز امام را به کاخ خود فرا خواند و از او سوالی پرسید. امام در حالی که تسبیح کوچکی را در دستش می‌گرداند، به او پاسخ داد.
یزید گفت:« چگونه جرأت می‌کنی موقع حرف‌زدن با من تسبیح بگردانی؟»
امام فرمود:« پدرم از قول جدم فرمود هر کس بعد از نماز صبح، بی‌اینکه با کسی سخن بگوید، تسبیح در دست بگیرد و بگوید:« اللهم انی اصبحت و اسبحّک و امجدک و احمدک و اُهللک بعدد ما ادیر به سبحتی» سپس تسبیح ‌در دست، هر چه می‌خواهد بگوید، تا وقتی به بستر می‌رود، برایش ثواب ذکر گفتن منظور می‌شود. پس هر گاه به بستر رفت، باز همین دعا را بخواند و تسبیح را زیر بالش خود بگذارد، تا موقع برخاستن از خواب نیز برای او ثواب ذکر خدا منظور می‌شود. من هم به جدّم اقتدا می‌کنم.»
یزید گفت:« با هیچ کدام از شماها سخنی نگفتم، مگر اینکه جواب درستی به من می‌دهید.» پس به او هدایایی داد و دستور داد امام را آزاد کنند.
در روایت دیگری نیز چنینی آمده است: بعد از خطبه‌ی حضرت زینب سلام الله علیها که سبب رسوایی یزید شد، او از شامیان نظر خواست که « با این اسیران چه کنم؟» شامیان در پاسخ گفتند: «آنها را از دم شمشیر بگذران ».
یکی از انصار به نام « لقمان بن بشیر » گفت: « ببین اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود با آنان چه می‌کرد؛ تو نیز همان طور رفتار کن.»
امام باقر علیه السلام نیز که در مجلس حضور داشت، سخنان قاطعی گفت که یزید را از قتل اسرا منصرف کرد.
یزید سر بر زیر انداخت و سپس دستور داد آنان را از مجلس بیرون ببرند.
در روایتی نیز امام سجاد علیه السلام به « منهال » فرمودند: « هیچ بار نشد که یزید ما را احضار کند و ما گمان نکنیم که می‌خواهد ما را بکشد.»
به هر حال با توجه به شواهد متعدد تاریخی، یزید بارها تصمیم قطعی به قتل امام سجاد و همراهان ایشان داشته ولی خداوند هر بار آنها را نجات داده است.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۲ ، ۱۰:۴۶
محمد سروری

این دعا همان دعاى رسول‏ خدا صلى اللّه علیه و آله در روز بدر و احزاب،و دعاى حضرت سید الشهدا علیه السّلام در روز عاشورا است،و جز این دعا دو دعاى دیگر از حضرت روایت‏ شده که در روز عاشورا خواندند،یکى دعایى است که به حضرت سجاد علیه السّلام تعلیم فرمودند،زمانى که ایشان را به سینه خود چسباند در حالى‏که از بدن مبارکشان خون مى‏جوشید،و این دعا را براى حاجت و نیاز مهم و اندوه و بلاى سخت و امر بزرگ‏ دشوار مى‏خوانند،و آن دعا این است:
بِحَقِّ یسَّ وَالْقُرْآنِ الْحَکیمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ یا مَنْ یَقْدِرُ عَلى حَوآئِجِ السّآئِلینَ یا مَنْ یَعْلَمُ ما فِى الضَّمیرِ یا مُنَفِّساً عَنِ الْمَکْرُوبینَ یا مُفَرِّجاً عَنِ الْمَغْمُومینَ یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغیرِ یا مَنْ لایَحْتاجُ اِلَى التَّفْسیرِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بى کَذا و کَذا
به حق یس و قرآن حکیم،و به حق ط و قرآن عظیم،اى که بر نیازهاى خواهندگان توانایى،اى که آنچه در باطن است مى‏دانى، اى خارج‏کننده غم و اندوه از گرفتاران،اى گشاینده غم از غمناکان،اى رحم کننده به پیرمرد،اى روزى‏دهنده به کودک صغیر،اى که نیاز به تفسیر ندارى،بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست،و با من چنین و چنان‏ کن.


توجه : به جای کذا و کذا در عبارت دعا باید حاجت خود را بیان کرد .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۲ ، ۰۷:۳۵
محمد سروری

در کوفه

بسم الله الرحمن الرحیم

ای مردم! هر کس مرا می شناسد که هیچ؛اما آن ها که مرا نمی شناسند،بدانند که من علی بن حسین (ع) فرزندعلی بن ابیطالبم.من پسر کسی هستم که حرمت اورا شکستند،اموالش راغارت کردند و خانواده ی او را اسیر کردند.من پسر کسی هستم که او را در کنار شط فرات بی هیچ گناهی سر بریدند.من فرزند کسی هستم که او را با سختی شهید کردند وهمچنین افتخاری برای او کافی است.ای مردم! شما را به خدا قسم می دهم،آیا شما نبودید که برای پدرم نامه ها نوشتید و پس از آن نیرنگ زدید؟با او پیمان بسته و بیعت کردید؛اما به جنگ برخاستید،ننگ بر شما باد به آن چیزی که برای خود فرستادید و چه زشت تصمیم می گیرید.با چه روی می خواهید به صورت رسول خدا(ص) نگاه کنید؟که بر شما می گوید:عترت مرا کشتیدو حرمت مرا شکستید،پس شما از امت من نیستید.صدای مردم به گریه بلند شد که خطاب به هم می گفتند:نابود شدیم و از آن خبر نداریم.سپس حضرت(ع) فرمودند:خداوند بیامرزد کسی را که نصیحت مرا گوش کند و سفارش مرا درباره ی خدا و رسولش و اهل بیت آن حضرت(ص) حفظ کند،زیرا که رسول خدا (ص) برای همگی ما اسوه و الگو است.کوفیان همگی گفتند:یابن رسول الله!ما گوش به فرمان تو وحافظ احترام و عزت توایم.ما با دشمن تو می جنگیم و بادوستان تو صلح می کنیم،حتمأ ما از یزید –لعنته الله علیه- باز خواست خواهیم کردو از ظالمین تو بیزاری می جوییم! امام سجاد(ع) فرمودند:هیهات هیهات!ای مردم حیله گر، هرگز به خواسته های نفسانی خود نخواهید رسید،آیا می خواهید همن طور که به طرف پدرانم از پیش آمدید،به سوی من هم بیایید؟به خدای شتران در راه حج قسم!هرگز!هنوزجراحات ما بهبود نیافته است،شما همین دیروز بود که پدرم – صلوات الله علیه-را به همراه اهل بیتش به شهادت رساندید.هنوز این درد راه گلوی مرا بسته و این غصه ها درسینه ام می جوشند،من از شما نقاضا می کنم نه با ماباشید و نه علیه ما.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۲۰:۰۴
محمد سروری

 جایگاه امام حسین(علیه السلام)  در قلب پیامبر (صلی الله علیه و آله)

عمران بن حصین می‏گوید: روزی پیامبر اکرم صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله‏ وسلم به من فرمودند: «ای عمران هرچیزی در دل جایگاهی دارد، اما هیچ چیز همانند این دو جوان (امام حسن علیه ‏السلام و امام حسین علیه ‏السلام) در قلب من از منزلت برتر و بیشتری برخوردار نیست». عمران می‏گوید: عرض کردم یا رسول اللّه چه چیزی موجب شده است که این همه آن‏دو بزرگوار را دوست می‏دارید؟ حضرت فرمودند: «ای عمران آنچه بر تو پوشیده است بسیار بیشتر از آنی است که به آن اطلاع پیدا کرده‏ای، خداوند متعال به من دستور داده است که این دو را دوست داشته باشم».

حسین علیه ‏السلام، عروة الوثقای الهی

امام باقر علیه‏ السلام از رسول خدا صلی‏ الله ‏علیه و‏آله ‏وسلم نقل می‏کنند که آن حضرت فرمودند: «هرکس بخواهد به عروة الوثقی که خداوند متعال در قرآن فرموده است که هرگز گسسته نمی‏شود چنگ بزند باید علی علیه ‏السلام و فاطمه علیه‏ السلام و امام حسن علیه ‏السلام و امام حسین علیه ‏السلام را دوست بدارد؛ زیرا خداوند متعال در عرش عظمت و جلال خود آنها را دوست می‏دارد».

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۱۹:۳۵
محمد سروری

گریه فرشتگان آسمان و جنیان و پرندگان

امام سجّاد سلام الله علیه :

أنَا ابنُ مَنَ بَکَت عَلَیهِ مَلائِکَةُ السَّماءِ أنَا ابنُ مَن ناحَتْ عَلَیهِ الجِنُّ فِی الأرضِ و الطِّیرُ فِی الهَواءِ

من پسر کسى هستم که فرشتگان آسمان بر او گریستند . من پسر کسى هستم که جنّیان در زمین و پرندگان در هوا بر او نوحه سرایى کردند .

مناقب آل ابی طالب : ج3 ، ص305
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۱۹:۳۲
محمد سروری

حضرت امام صادق(ع) فرموده: هرکس بوسیله خواندن زیارت عاشورا، جدم حسین(ع) را زیارت کند " چه از راه دور یا نزدیک" به خدا قسم خداوند هر حاجت مادی و معنوی داشته باشد به او می دهد.


امام صادق(ع) به صفوان می فرماید: زیارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خیر را برای خواننده آن تضمین می کنم، اول زیارتش قبول شود. دوم سعی و کوشش او شکور باشد.
سوم حاجات او هرچه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و نا امید از درگاه او برنگردد زیرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد.

امام محمد باقر(ع) به علقمه فرمود: پس از آنکه به آن حضرت با سلامی اشاره کردی، دو رکعت نماز بخوان و سپس زیارت عاشورا را بخوان. هنگامی که این زیارت را خواندی در حقیقت او را به چیزی خواندی که هر کس از ملائکه که بخواهند او را زیارت کنند، به آن می خوانند و خداوند برای تو هزار هزار حسنه می نویسد و از تو هزار هزار سیئه محو می نماید و تو را هزار هزار مرتبه بالا می برد و همانند کسانی می باشی که در رکاب آن حضرت به شهادت رسیدند. حتی در درجات آنها هم شریک می شوی. " (کامل الزیارات- ص 74)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۱۹:۲۱
محمد سروری

اباالفضل(علیه السلام) بر صحنه تاریخ اسلام  به عنوان فرمانده ای  بزرگ و منحصر بفرد ظاهر شد که تاریخ بشریت نمونه رشادتهای    بی نظیر و همچنین صفات پسندیده وی را هرگز به خود ندیده است .
اباالفضل (علیه السلام) در روز عاشورا با استقامت ، اراده آهنین و غیر قابل توصیف ، اعتماد به نفس بالا و نیروی عزم که به مثابه سپاهی شکست ناپذیر بود سپاه ابن زیاد را مرعوب نمود و روحیه سپاهش را همانند میدان نبرد در هم کوبید .
رشادتهای اباالفضل (علیه السلام) در طول اعصار و قرون موضوع بحث مردم بوده و هست . جهانیان تا کنون نظیرعباس(علیه السلام) را ندیده اند که با وجود حجم سنگین مشکلات و مصائبی که بر دوشش سنگینی کرده بتواند بر سپاهی مجهز که متشکل از دهها هزار پیاده نظام است حمله ور شده و خسارتهای سنگین به آنان وارد نماید . مورخان در خصوص شجاعت عباس(علیه السلام) در روز عاشورا چنین نوشته اند :
"هر چه بر گردانهای دشمن حمله ور می شد نیروهای آن گردان از ترس وی می گریختند و زیر پای یکدیگر له  می شدند . او هیمنه مرگ بر روی گردانهای دشمن می گستراند.ترس و وحشت بر آنان مسلط می شد و دلهای دشمنان را متزلزل می نمود بطوریکه با آن کثرت نفرات یارای مقاومت در مقابل او نبود "
این رشادتها و مواهب افتخار آمیز حضرت عباس(علیهى السلام) منحصر به او و مسلمانان نمی شود بلکه هر انسانی که به اصول انسانی پایبند باشد به وی افتخار میکند.

قربان عاشقی که شهیدان کوی عشق                     در روز حشر رتبه او آرزو کنند

عباس نامدار که شاهان روزگار                                 از خاک کوی او طلب آبرو کنند

درگاه او چو قبله ارباب حاجت است              باب الحوائجش همه جا گفت وگو کنند(1)

 

در زیارت نامه حضرت عباس علیه السلام می خوانیم:

« فنعم الأخ المواسی » کلمه « نعم » در عربی برای انشاء مدح به کار می رود یعنی تو خوب برادری بودی که با برادر خود مواسات را رعایت نمودی و هر آنچه که برای خود می پسندی برای برادرت نیز پسندیدی!

در بین صفات حضرت اباالفضل علیه السلام صفت برادری ایشان از امتیازی خاص برخوردار است چرا که در زیارتنامه ایشان روی این صفت تکیه ای ویژه شده است و از طرفی همه آن چه که ما در مورد ایشان نسبت به برادرشان امام حسین علیه السلام نیز می دانیم این مطلب را تأکید می نماید!

می توان به جرأت ادعا نمود که همانطور که هارون و موسی دو برادری بودند که در برادری نمونه بودند و بی نظیر و همانطور که نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله نیز با حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام در زمینه برادری الگو بودند و همانطور که امام حسن و امام حسین علیهماالسلام نیز در همین زمینه اسوه بودند چهارمین مثال و الگو برای برادری امام حسین و حضرت عباس علیهماالسلام می باشند!!

شیعیان در طول اعصار و قرون از مقرون ساختن افراد با ائمه معصومین علیهم السلام همواره پرهیز داشته اند و أحدی را با آنان قابل مقایسه ندانسته اند اما موارد استثنا نیز وجود داشته، بی شک اولین غیر معصومی که انسان از مقرون ساختن اسم مبارک او در کنار معصوم و از تالی تلو دانستن او نسبت به معصوم واهمه ای به خود راه نمی دهد جناب عباس بن علی علیهماالسلام است!!

ائمه معصومین ما فرزندان یا برادران زیادی داشتند اما هیچ کدام از آن فرزندان یا برادران، موقعیتی را که عباس بن علی علیهماالسلام در قلوب شیعیان به تصرف درآورده است نتوانسته اند که فتح کنند!

برای پی بردن به کرامات اولیاء الله لازم نیست که فقط به نصوص دینی و تاریخی مراجعه نماییم یکی از راه هایی که ما را به کرامات و فضائل آنها رهنمون می سازد توسل و تجربه در این زمینه می باشد فلذا همه می دانیم که شیعیان عده خاصی از اولیاء را باب الحوائج می نامند بدون این که در این مورد نص خاصی از طرف معصوم وجود داشته باشد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۲ ، ۱۸:۴۸
محمد سروری

متن سوره طارق همرا ترجمه فارسی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ ﴿١﴾ وَمَا أَدْرَاکَ مَا الطَّارِقُ ﴿٢﴾ النَّجْمُ الثَّاقِبُ ﴿٣﴾ إِنْ کُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَیْهَا حَافِظٌ ﴿٤﴾ فَلْیَنْظُرِ الإنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ ﴿٥﴾ خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ ﴿٦﴾ یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ ﴿٧﴾ إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ ﴿٨﴾ یَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ ﴿٩﴾ فَمَا لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَلا نَاصِرٍ ﴿١٠﴾ وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ ﴿١١﴾ وَالأرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ ﴿١٢﴾ إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ ﴿١٣﴾ وَمَا هُوَ بِالْهَزْلِ ﴿١٤﴾ إِنَّهُمْ یَکِیدُونَ کَیْدًا ﴿١٥﴾ وَأَکِیدُ کَیْدًا ﴿١٦﴾ فَمَهِّلِ الْکَافِرِینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیْدًا ﴿١٧﴾ 

  ترجمه فولادوند:

به نام خداوند رحمتگر مهربان

سوگند به آسمان و آن اختر شبگرد«1»      

و تو چه دانى که اختر شبگرد چیست«2»    

آن اختر فروزان«3»

هیچ کس نیست مگر اینکه نگاهبانى بر او [گماشته شده] است«4»

پس انسان باید بنگرد که از چه آفریده شده است«5»

از آب جهنده‏اى خلق شده«6»       

[که] از صلب مرد و میان استخوانهاى سینه زن بیرون مى‏آید«7»     

در حقیقت او [= خدا] بر بازگردانیدن وى بخوبى تواناست«8» 

آن روز که رازها [همه] فاش شود«9»

پس او را نه نیرویى ماند و نه یارى«10»      

سوگند به آسمان بارش‏انگیز«11»    

سوگند به زمین شکافدار [آماده کشت]«12»

[که] در حقیقت قرآن گفتارى قاطع و روشنگر است«13»

و آن شوخى نیست«14»    

آنان دست به نیرنگ مى‏زنند«15»    

و [من نیز] دست به نیرنگ مى‏زنم«16»      

پس کافران را مهلت ده و کمى آنان را به حال خود واگذار«17»


﴿سورة الطارق - سورة ٨٦ - تعداد آیات ١٧﴾

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۲ ، ۱۲:۳۷
محمد سروری