بیرق ما

به بیرق ما خوش آمدید

بیرق ما

به بیرق ما خوش آمدید

بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ *********** أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حسین» ثبت شده است

صد نوا خیزد ز نای نینوایت یا حسین - اربعین حسینی

غروب آتشین

 

صد نوا خیزد ز نای نینوایت یا حسین

 

 نغمه های عشق باشد در نوایت یا حسین

 

می زند آتش به قلب دوستانت دم به دم

 

 داستان جانگداز کربلایت یا حسین

 

زد شرر بر قلب خونین تو در دشت بلا 

 

داغ مرگ اکبر گلگون قبایت یا حسین

 

جان فدا کردی به راه مکتب آزادگی

 

جان هر آزاده ای گردد فدایت یا حسین

 

من چه در وصف تو گویم، ای شهید حق که هست 

 

خون بهای خون تو خون خدایت یا حسین

 

کی شود ریزه خورخوان خوانین، آن که هست

 

ریزه خوار خوان احسان و عطایت یا حسین

 

بس که مشتاق حریم با صفایت گشته ام

 

پر زند مرغ دل من در هوایت یا حسین

 

در غروب آتشین دشمن پی غارتگری 

 

زد شرر از ظلم و کین بر خیمه هایت یا حسین

 

محسن حافظی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۲ ، ۰۸:۲۹
محمد سروری

شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح الجنان می نویسد:

حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام که فرموده اند: علامات مؤ من پنج چیز است پنجاه و یک رکعت نماز گذاشتن که مراد هفده رکعت فریضه و سى و چهار رکعت نافله است در هر شب و روز و زیارت اربعین کردن و انگشتر در دست راست کردن و جبین را در سجده بر خاک گذاشتن و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمن الرَّحیمِ را بلند گفتن.

و کیفیّت زیارت حضرت امام حسین علیه السلام در این روز به دو نحو رسیده یکى زیارتیست که شیخ در تهذیب و مصباح روایت کرده از صفوان جمّال که گفت فرمود به من مولایم حضرت صادق علیه السلام در زیارت اربعین که زیارت مى کنى در هنگامى که روز بلند شده باشد و مى گوئى



 حجم فایل: 3.62 مگابایت  دانلود: دریافت فایل با لینک مستقیم

اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ؛

سلام بر ولى خدا و دوست او

اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ ؛

سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او

اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ

سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌اش

اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ

سلام بر حسین مظلوم و شهید

اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ

سلام بر آن بزرگوارى که به گرفتاری‌ها اسیر بود و کشته اشکِ روان گردید

اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ الْفاَّئِزُ

خدایا من به راستى گواهى دهم که آن حضرت ولىّ (و نماینده) تو و فرزند ولىّ تو بود و برگزیده‌ات و فرزند برگزیده‌ات بود که کامیاب شد

بِکَرامَتِکَ اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ

به بزرگداشت تو، گرامیش کردى به وسیله شهادت و مخصوصش داشتى به سعادت و برگزیدى او را به پاکزادى

وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَ ذآئِداً مِنْ الْذادَةِ

و قرارش دادى یکى از آقایان (بزرگ) و از رهروان پیشرو و یکى از کسانى که از حق دفاع کردند

وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاَْنْبِیاَّءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاَْوْصِیاَّءِ

و میراث‌هاى پیمبران را به او دادى و از اوصیائى که حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادى

فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ

او نیز در دعوت مردم جاى عذر و بهانه‌اى (براى کسى) نگذارد و بی‌دریغ خیرخواهى کرد و جان خود را در راه تو داد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۲ ، ۱۱:۳۷
محمد سروری

متن کامل زیارت اربعین امام حسین همراه ترجمه.

اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ؛

سلام بر ولى خدا و دوست او

اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ ؛

سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او

اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ

سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌اش

اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ

سلام بر حسین مظلوم و شهید

اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ

سلام بر آن بزرگوارى که به گرفتاری‌ها اسیر بود و کشته اشکِ روان گردید

اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ الْفاَّئِزُ

خدایا من به راستى گواهى دهم که آن حضرت ولىّ (و نماینده) تو و فرزند ولىّ تو بود و برگزیده‌ات و فرزند برگزیده‌ات بود که کامیاب شد

بِکَرامَتِکَ اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ

به بزرگداشت تو، گرامیش کردى به وسیله شهادت و مخصوصش داشتى به سعادت و برگزیدى او را به پاکزادى

وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَ ذآئِداً مِنْ الْذادَةِ

و قرارش دادى یکى از آقایان (بزرگ) و از رهروان پیشرو و یکى از کسانى که از حق دفاع کردند

وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاَْنْبِیاَّءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاَْوْصِیاَّءِ

و میراث‌هاى پیمبران را به او دادى و از اوصیائى که حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادى

فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ

او نیز در دعوت مردم جاى عذر و بهانه‌اى (براى کسى) نگذارد و بی‌دریغ خیرخواهى کرد و جان خود را در راه تو داد

لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ باعَ حَظَّهُ بِالاَْرْذَلِ الاَْدْنى؛

تا برهاند بندگانت را از (گرداب) جهالت و نادانى و سرگردانى (در وادى) گمراهى و چنان شد که همدست شدند بر علیه آن حضرت کسانى که دنیا فریبشان داد.

وَ شَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاَْوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدّى فى هَواهُ

و فروختند بهره (کامل و سعادت خود را) به بهاى پست ناچیزى و بداد آخرتش را در مقابل بهائى اندک و بى مقدار و بزرگى کردند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون کردند،

وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّکَ

و تو و پیامبرت را به خشم آوردند

وَ اَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَ حَمَلَةَ الاَْوْزارِ

و پیروى کردند از میان بندگانت آنانى را که اهل دو دستگى و نفاق بودند و کسانى را که بارهاى سنگین گناه به دوش مى‌کشیدند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۲ ، ۱۷:۴۰
محمد سروری

یکی از پادشاهان عرب، روزی به قصد شکار به همراه ملازمان رکاب، قصر شاهی را ترک کرد و به صحرا رفت. ندیمانی پیش از او به صحرا رفته بودند که شکارگاه را وارسی کنند، تا پادشاه به شکار بپردازد. پادشاه به شکارگاه درآمد و به دنبال آهویی تاخت تا او را شکار کند. ملازمان به رکاب او نرسیدند و شاه در بیابان گم شد و بعد از ساعت ها، دست از پا درازتر،نه صیدی شکار کرده بود و نه رمقی برایش مانده ، افزون بر آن در بیابان نیز سرگردان !

از دور دست بیابان، کپری را دید و به قصد نجات جانش، عازم آن خیمه گردید و به آن سو راهی شد، نزدیک آن سرا، که رسید به رسم ادب، ندا درداد  و صاحب کپر را صدا زد. پیرزنی از کپر بیرون آمد و بعد از سلام، گفت: به سرای ما خوش آمدی، رکاب سبک کن و قدری استراحت کن و جرعه­ای آب بنوش! پادشاه از اسب پیاده شد و دمی بیاسود و پیره زن، کاسه آبی گوارا به او نوشاند و او را عزیز و مهربان داشت و در شاه نشین کپر جای داد و لحظاتی نگذشته بود که دوباره ظرفی پر از شیر، برای پادشاهی که نمی دانست کیست آورد. پادشاه ظرف شیر را نیز سرکشید، کم کم سروکله مرد کپر پیدا شد و چون میهمان را در سرا دید به غایت خوشحال گردید و به زن گفت: از میهمان پذیرایی کرده­ای؟ عجوزه گفت: آری با آب و شیر از او پذیرایی کرده ام! مرد برآشفت و گفت چرا بز را ذبح نکرده­ای؟ عجوزه گفت: تنها راه معاش ما همین بز است! چگونه او را ذبح کنم؟ از گرسنگی به حرج گرفتار می­شویم.

مرد برخواست و خود بز را ذبح کرد و طبخ نمود و پادشاه از آن غذا تناول نمود، کم کم ملازمان پادشاه از راه رسیدند و آن مرد و زن، دریافتند که او پادشاه بلاد عرب است .

شاه از میهمان نوازی آنان شگفت زده بود! چرا که آنان نمی­دانستند از چه کسی پذیرایی می­کنند، صرفاً چون میهمان بود او را گرامی داشتند و تمام دارائیشان را به پای او ریختند و بزی که خلاصه زندگیشان بود برای او سربریدند و اکنون، برای امرار معاششان هیچ ندارند.

پادشاه عرب که خود شاهد این ماجرا بود، قضیه را در دربار به بحث گذاشت و از دولتمردان خواست تا نظر خود را راجع به چگونگی جبران محبت و مهربانی این زوج بیابان نشین سخاوتمند، بیان دارند .

ابتدا وزیر مالیه گفت: در ازای بزی که بسمل کرد، پنجاه بز به او بدهید!

سردار سپاه که قدری منصف تر بود گفت: به او گله ای هزار تایی بز و مقداری دینار بدهید، تا زندگی خوبی را در بیابان بگذراند.

دیگری گفت: او را به دربار آورید و از ملازمان سازید تا از شما راضی شود!

در پایان؛ شاه از صدراعظمش که مردی منصف و اندیشمند بود، پرسید رای شما چیست؟ وی پاسخ داد: بگذارید تا من نظر ندهم، شاه گفت: سخنان شما معمولاً راهگشا است بگویید تا بشنویم. ناگزیر؛ صدراعظم گفت: امکان جبران این محبت و مهربانی برای شاه مقدور نیست! شاه گفت چگونه ؟ صدراعظم گفت: آن عرب کریم و سخاوتمند،  هر چه داشت در طبق اخلاص نهاد و پیشکش شاه کرد! درست است؟ شاه گفت: آری همین گونه است که میگویی! صدراعظم گفت: انصاف آن است که شما نیز هر چه دارید در طبق اخلاص نهید و پیشکش او کنید، تا محبت و مهربانی او جبران شود! بنابراین؛ هر مقدار از هر چه دارید، به او ببخشید، جبران محبت او نشده­است! پس بهتر است نام این دلجویی را جبران محبت ننهیم!(1)

با توجه به داستان گذشته، به این روایت ها توجه نمایید :

1-عن الامام الصادق: علیهالسلام انه قال: ان الله تعالی یوم عرفة ینظر الی زوار الحسین علیه السلام" فیغفر لهم ذُنوبهم و یَقضی لهُم حوائجهم قبل ان ینظر الی اهل الموقف بعرفة.

از امام صادق علیه السلام نقل شده­است که فرمود: بدرستیکه خدای تعالی در روز عرفه نخست به زائران حرم امام حسین علیه السلام نظر می­کند، سپس به حاجیانی می­نگرد که در صحرای عرفه برای رضای خدا وقوف نموده­اند.(2)

2-عن الامام الصادق علیه السلام قال: إِذَا کَانَ یَوْمُ عَرَفَةَ نَظَرَ اللَّهُ تَعَالَى إِلَى زُوَّارِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَقَالَ ارْجِعُوا مَغْفُوراً لَکُمْ مَا مَضَى وَ لَا یُکْتَبُ عَلَى أَحَدٍ مِنْکُمْ ذَنْبُ سَبْعِینَ یَوْماً مِنْ یَوْمِ یَنْصَرِفُ.

از امام صادق علیه السلام نقل شده­است که فرمودند: وقتی که روز عرفه می­شود، خداوند تعالی به زوار قبر حسین علیه السلام نگاه کرده می­فرماید: برگردید که گناهان گذشته شما بخشیده شد و از روزی که از زیارت سید الشهداء علیه السلام برمی­گردید، گناه هفتاد روز شما نوشته نمی­شود.(3)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۲ ، ۱۵:۳۹
محمد سروری