بیرق ما

به بیرق ما خوش آمدید

بیرق ما

به بیرق ما خوش آمدید

بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ *********** أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

۱۹ مطلب با موضوع «احادیث فدسی» ثبت شده است

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ
سلام بر تو اى ابا عبداللّه سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو

یا خِیَرَةَ اللَّهِ وَابْنَ خِیَرَتِهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، وَابْنَ سَیِّدِ
اى برگزیده خدا و فرزند برگزیده‏اش سلام بر تو اى فرزند امیر مؤمنان و فرزند آقاى‏

الْوَصِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا
اوصیاء سلام بر تو اى فرزند فاطمه بانوى زنان جهانیان سلام بر تو اى که خدا خونخواهیش کندو فرزند چنین کسى و

ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتى‏
اى کشته‏اى که انتقام کشته‏گانت نگرفتى سلام بر تو و بر روانهائى که فرود آمدند به آستانت، بر شما

حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکُمْ مِنّى‏ جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ،
همگى از جانب من سلام خدا باد همیشه تا من برجایم و برجا است شب و روز اى‏

یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَجَلَّتْ وَعَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا، وَعَلى‏
ابا عبداللّه براستى بزرگ شد سوگوارى تو و گران و عظیم گشت مصیبت تو بر ما و بر

جَمیعِ اَهْلِ‏الْإِسْلامِ وَجَلَّتْ وَعَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِى السَّمواتِ، عَلى‏
همه اهل اسلام و گران و عظیم گشت مصیبت تو در آسمانها بر

جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ، فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ
همه اهل آسمانها پس خدا لعنت کند مردمى را که ریختند شالوده ستم و بیدادگرى‏

عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ، وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ، وَاَزالَتْکُمْ عَنْ‏
را بر شما خاندان و خدا لعنت کند مردمى را که کنار زدند شما را از مقام مخصوصتان و دور کردند شما را از

مَراتِبِکُمُ الَّتى‏ رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فیها، وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ، وَلَعَنَ اللَّهُ‏
آن مرتبه‏هائى که خداوند آن رتبه‏ها را به شما داده بود و خدا لعنت کند مردمى که شما را کشتند و خدا لعنت کند

الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ، بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَاِلَیْکُمْ مِنْهُمْ‏
آنانکه تهیه اسباب کردند براى کشندگان شما تا آنها توانستند با شما بجنگند بیزارى جویم بسوى خدا و بسوى شما

وَمِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ وَاَوْلِیآئِهِم، یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ، اِنّى‏ سِلْمٌ لِمَنْ‏
از ایشان و از پیروان و دنبال روندگانشان و دوستانشان اى اباعبداللّه من تسلیمم و در صلحم‏

سالَمَکُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ، وَلَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ
با کسى که با شما در صلح است و در جنگم با هر کس که با شما در جنگ است تا روز قیامت و خدا لعنت کند خاندان زیاد

وَآلَ مَرْوانَ، وَلَعَنَ اللَّهُ بَنى‏ اُمَیَّةَ قاطِبَةً، وَلَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ، وَلَعَنَ‏
و خاندان مروان را و خدا لعنت کند بنى‏امیه را همگى و خدا لعنت کند فرزند مرجانه (ابن زیاد) را و

اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ، وَلَعَنَ اللَّهُ شِمْراً، وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَاَلْجَمَتْ‏
خدا لعنت کند عمر بن سعد را و خدا لعنت کند شمر را و خدا لعنت کند مردمى را که اسبها را زین کردند و دهنه زدند

وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ، بِاَبى‏ اَنْتَ وَاُمّى‏ لَقَدْ عَظُمَ مُصابى‏ بِکَ، فَاَسْئَلُ اللَّهَ‏
و به راه افتادند براى پیکار با تو پدر و مادرم بفدایت که براستى بزرگ شد مصیبت تو بر من پس مى‏خواهم از

الَّذى‏ اَکْرَمَ مَقامَکَ وَاَکْرَمَنى‏ بِکَ اَنْ یَرْزُقَنى‏ طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ‏
آن خدائى که گرامى داشت مقام تو را و گرامى داشت مرا بخاطر تو که روزیم گرداند خونخواهى تو را در رکاب آن امام‏

مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، اَللّهُمَّ اجْعَلْنى‏
یارى شده از خاندان محمد صلى اللّه علیه و آله خدایا قرار ده مرا

عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَالْأخِرَةِ، یا اَبا
نزد خودت آبرومند بوسیله حسین علیه‏السلام در دنیا و آخرت اى ابا

عَبْدِاللَّهِ اِنّى‏ اَتَقَرَّبُ اِلى‏ اللَّهِ وَاِلى‏ رَسُولِهِ، وَاِلى‏ امیرِالْمُؤْمِنینَ، وَ اِلى‏ فاطِمَةَ
عبداللّه من تقرب جویم به درگاه خدا و پیشگاه رسولش و امیرالمؤمنین و فاطمه‏

وَاِلَى الْحَسَنِ، وَاِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ، وَبِالْبَرآئَةِ [مِمَّنْ قاتَلَکَ وَ
و حسن و شما بوسیله دوستى تو و بوسیله بیزارى از کسى‏که با تو مقاتله کرد و

نَصَبَ لَکَ الْحَرْبَ، وَ بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ
جنگ با تو را برپا کرد و به بیزارى جستن از کسى که شالوده ستم و ظلم‏

عَلَیْکُمْ، وَاَبْرَءُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلى‏ رَسُولِهِ‏] مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِکَ، وَبَنى‏
بر شما را ریخت و بیزارى جویم بسوى خدا و بسوى رسولش از کسى‏که پى‏ریزى کرد شالوده این کار را و پایه‏گذارى کرد

عَلَیْهِ بُنْیانَهُ، وَجَرى‏ فى‏ ظُلْمِهِ، وَجَوْرِهِ عَلَیْکُمْ وَعلى‏ اَشْیاعِکُمْ، بَرِئْتُ‏
بر آن بنیانش را و دنبال کرد ستم و ظلمش را بر شما و بر پیروان شما بیزارى جویم‏

اِلَى اللَّهِ وَاِلَیْکُمْ مِنْهُمْ، وَاَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ، ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَمُوالاةِ
بدرگاه خدا و به پیشگاه شما از ایشان و تقرب جویم بسوى خدا سپس بشما بوسیله دوستیتان و دوستى‏

وَلِیِّکُمْ، وَبِالْبَر آئَةِ مِنْ اَعْدآئِکُمْ وَالنَّاصِبینَ لَکُمُ الْحَرْبَ، وَبِالْبَر آئَةِ
دوستان شماو به بیزارى از دشمنانتان و برپا کنندگان (و آتش افروزان) جنگ با شما و به بیزارى‏

مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ، اِنّى‏ سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ‏
از یاران و پیروانشان من در صلح و سازشم با کسى که با شما در صلح است و در جنگم با کسى که با شما

حارَبَکُمْ، وَوَلِىٌّ لِمَنْ والاکُمْ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداکُمْ، فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى‏
در جنگ است و دوستم با کسى که شما را دوست دارد و دشمنم با کسى که شما را دشمن دارد و درخواست کنم از خدائى که‏

اَکْرَمَنى‏ بِمَعْرِفَتِکُمْ، وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیآئِکُمْ، وَرَزَقَنِى الْبَرآئَةَ مِنْ اَعْدآئِکُمْ،
مرا گرامى داشت بوسیله معرفت شما و معرفت دوستانتان و روزیم کند بیزارى جستن از دشمنانتان را

اَنْ یَجْعَلَنى‏ مَعَکُمْ فِى الدُّنْیا وَالْأخِرَةِ، وَاَنْ یُثَبِّتَ لى‏ عِنْدَکُمْ قَدَمَ‏
به اینکه قرار دهد مرا با شما در دنیا و آخرت و پابرجا دارد براى من در پیش شما گام‏

صِدْقٍ فِى الدُّنْیا وَالْأخِرَةِ، وَاَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ‏
راست و درستى (و ثبات قدمى) در دنیا و آخرت و از او خواهم که برساند مرا به مقام پسندیده شما

عِنْدَ اللَّهِ، وَ اَنْ یَرْزُقَنى‏ طَلَبَ ثارى‏، مَعَ‏اِمامٍ هُدىً ظاهِرٍ ناطِقٍ [بِالْحَقِ‏]
در پیش خدا و روزیم کند خونخواهى شما را با امام راهنماى آشکار گویاى [به حق‏]

مِنْکُمْ، وَاَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّکُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى‏ لَکُمْ عِنْدَهُ اَنْ یُعْطِیَنى‏
که از شما (خاندان) است و از خدا خواهم به حق شما و بدان منزلتى که شما نزد او دارید که عطا کند

بِمُصابى‏ بِکُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطى‏ مُصاباً بِمُصیبَتِهِ مُصیبَةً ما اَعْظَمَها
به من بوسیله مصیبتى که از ناحیه شما به من رسیده بهترین پاداشى را که مى‏دهد به‏یک مصیبت‏زده از مصیبتى‏که دیده براستى چه‏

وَاَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الْإِسْلامِ، وَفى‏ جَمیعِ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ، اَللّهُمَ‏
مصیبت بزرگى و چه داغ گرانى بود در اسلام و در تمام آسمانها و زمین خدایا

اجْعَلْنى‏ فى‏ مَقامى‏ هذا، مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ،
چنانم کن در اینجا که ایستاده‏ام از کسانى باشم که برسد بدو از ناحیه تو درود و رحمت و آمرزشى‏

اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَمَماتى‏ مَماتَ‏
خدایا قرار ده زندگیم را زندگى محمد و آل محمد و مرگم را مرگ‏

مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ، وَابْنُ آکِلَةِ
محمد و آل محمد خدایا این روز روزى است که مبارک و میمون دانستند آنرا بنى‏امیه و پسر آن زن‏

الْأَکبادِ، اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى‏ لِسانِکَ وَلِسانِ نَبِیِّکَ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏
جگرخوار (معاویه) آن ملعون پسر ملعون (که لعن شده) بر زبان تو و زبان پیامبرت - که درود خدا بر او

وَآلِهِ، فى‏ کُلِّ مَوْطِنٍ وَمَوْقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ‏
و آلش باد - در هر جا و هر مکانى که توقف کرد در آن مکان پیامبرت - صلى‏اللّه علیه و آله -

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَبا سُفْیانَ وَمُعوِیَةَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ، عَلَیْهِمْ مِنْکَ‏
خدایا لعنت کن ابوسفیان و معاویه و یزید بن معاویه را که لعنت بر

اللَّعْنَةُ اَبَدَ الْأبِدینَ، وَهذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ‏
ایشان باد از جانب تو براى همیشه و این روز روزى است که شادمان شدند به این روز دودمان زیاد و دودمان مروان بخاطر کشتنشان‏

الْحُسَیْنَ، صَلَواتُ‏اللَّهِ عَلَیْهِ، اَللّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَالْعَذابَ‏
حضرت حسین صلوات اللّه علیه را خدایا پس چندین برابر کن بر آنها لعنت خود

[الْأَلیمَ‏]، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ فى‏ هذَاالْیَوْمِ، وَفى‏ مَوْقِفى‏ هذا،
و عذاب دردناک را خدایا من تقرب جویم بسوى تو در این روز و در این جائى که هستم‏

وَاَیَّامِ حَیوتى‏ بِالْبَرآئَهِ مِنْهُمْ، وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ، وَبِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّکَ وَآلِ‏
و در تمام دوران زندگیم به بیزارى جستن از اینها و لعنت فرستادن بر ایشان و بوسیله دوست داشتن پیامبرت و خاندان‏

نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ.
پیامبرت که بر او و بر ایشان سلام باد

پس مى‏گوئى صد مرتبه:
اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ‏
خدایا لعنت کن نخستین‏
ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى‏ ذلِکَ، اَللّهُمَ‏
ستمگرى را که بزور گرفت حق محمد و آل محمد را و آخرین کسى که او را در این زور و ستم پیروى کرد خدایا

الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى‏ جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ، وَشایَعَتْ وَبایَعَتْ وَتابَعَتْ‏
لعنت کن بر گروهى که پیکار کردند با حسین‏علیه السلام و همراهى کردند و پیمان بستند و از هم پیروى کردند

عَلى‏ قَتْلِهِ، اَللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً.
براى کشتن آن حضرت خدایا لعنت کن همه آنها را


پس مى‏گوئى صد مرتبه:

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا
سلام بر تو اى‏

اَبا عَبْدِ اللَّهِ، وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتى‏ حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى‏ سَلامُ اللَّهِ‏
ابا عبداللّه و بر روانهائى که فرود آمدند به آستانت، بر تو از جانب من سلام خدا باد

[اَبَداً] ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى‏
همیشه تا من زنده‏ام و برپا است شب و روز و قرار ندهد این زیارت را خداوند آخرین بار

لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى‏ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى‏
زیارت من از شما سلام بر حسین و بر على بن الحسین و بر

اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى‏ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. * پس مى‏گوئى: اَللّهُمَّ خُصَ‏
فرزندان حسین و بر اصحاب و یاران حسین * * * * * * خدایا مخصوص گردان‏

اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى‏، وَابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً، ثُمَّ الثَّانِىَ وَالثَّالِثَ وَالرَّابِعَ،
نخستین ستمگر را به لعنت من و آغاز کن بدان لعن اولى را و سپس دومى و سومى و چهارمى را

اَللَّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً، وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَابْنَ مَرْجانَةَ،
خدایا لعنت کن یزید را در مرتبه پنجم و لعنت کن عبیداللّه پسر زیاد و پسر مرجانه را

وَعُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَشِمْراً، وَآلَ اَبى‏ سُفْیانَ وَآلَ زِیادٍ وَآلَ مَرْوانَ، اِلى‏
و عمر بن سعد و شمر و دودمان ابوسفیان و دودمان زیاد و دودمان مروان را تا

یَوْمِ الْقِیمَةِ.
روز قیامت


پس به سجده مى‏روى ومى‏گوئى:

اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ
خدایا مخصوص تو است ستایش‏

الشَّاکِرینَ لَکَ عَلى‏ مُصابِهِمْ، اَلْحَمْدُ للَّهِ‏ِ عَلى‏ عَظیمِ رَزِیَّتى‏، اَللّهُمَ‏
سپاسگزاران تو بر مصیبت‏زدگى آنها، ستایش خداى را بر بزرگى مصیبتم خدایا

ارْزُقْنى‏ شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ، وَثَبِّتْ لى‏ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ‏
روزیم گردان شفاعت حسین‏علیه السلام را در روز ورود (به صحراى قیامت) و ثابت بدار گام راستیم را در نزد خودت‏

مَعَ‏الْحُسَیْنِ،وَاَصْحابِ الْحُسَیْنِ، الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ.
با حسین‏علیه السلام و یاران حسین آنانکه بى‏دریغ دادند جان خود را در راه حسین علیه‏السلام‏

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۲ ، ۰۷:۴۳
محمد سروری

دعای تجربه شده برای محفوظ بودن

دعاى به تجربه آمده:از انس روایت شده:رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود:هرکه این دعا را در هر صبح و شام بخواند،حق تعالى‏ چهار فرشته بر او بگمارد،که او را از پیش‏رو و پشت سر و جانب راست و طرف چپ حفظ کنند،و در امان خداى عزّ و جلّ باشد،و اگر آفریدگان از جنّ و انس بکوشند که بر او زیاین برسانند توفیق نیابند،و آن دعا این است:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ بِسْمِ اللَّهِ خَیْرِ الاَْسْماءِ بِسْمِ اللَّهِ رَبِّ الاَْرْضِ وَ السَّمآءِ بِسْمِ اللَّهِ الَّذى لایَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ سَمُّ وَلا دآءٌ بِسْمِ اللَّهِ اَصْبَحْتُ وَ عَلَى اللَّهِ تَوَکَّلْتُ بِسْمِ اللَّهِ عَلى قَلْبى وَ نَفْسى بِسْمِاللَّهِ عَلى دینى وَ عَقْلى بِسْمِ اللَّهِ عَلى اَهْلى وَ مالى بِسْمِ اللَّهِ عَلى ما اَعْطانى رَبّى بِسْمِ اللَّهِ الَّذى لایَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَىْءٌ فِى الاَْرْضِ وَ لا فِى السَّماءِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ اَللَّهُ اَللَّهُ رَبّى لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً اَللَّهُ اَکْبَرُ اَللَّهُ اَکْبَرُ وَ اَعَزُّ وَ اَجَلُّ مِمّا اَخافُ وَ اَحْذَرُ عَزَّ جارُکَ وَ جَلَّ ثَناؤُکَ وَلا اِلهَ غَیْرُکَ اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ نَفْسى وَ منْ شَرِّ کُلِّ سُلْطانٍ شَدیدٍ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ وَ مِنْ شَرِّ قَضآءِ السّوُءِ وَ مِنْ کُلِّ دابَّةٍ اَنْتَ آخِذٌ بِناصِیَتِها اِنَّکَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ وَ اَنْتَ عَلى کُلِّشَىْءٍ حَفیظٌ اِنَّ وَلِیِّىَ اللَّهُ الَّذى نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّى الصّالِحینَ فَاِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِىَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ


به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانى‏اش همیشگى است،به نام خدا بهترین نامها،به نام خدا پروردگار زمین و آسمان،به نام خدا که‏ سمّى و دردى با نامش زیان نمى‏رساند،به نام خدا صبح کردم،و بر خدا توکلّ نمودم،به نام‏ خدا بر دل و جانم،به نام خدا بر دین و عقلم،به نام خدا بر خاندان و دارایى‏ام‏ به نام خدا بر آنچه پروردگارم به من بخشید،به نام خدا که نامش چیزى در زمین و آسمان زیان نمى‏رساند،و او شنواى داناست،خدا خدا پروردگار من است چیزى را شریک او نسازم،خدا بزرگتر است.خدا بزرگتر است‏ و عزیزتر و عظیم‏تر از آنچه مى‏ترسم و پرهیز مى‏کنم،عزیز است پناهنده‏ات،بزرگ است ثنایت،و معبودى جز تو نیست،خدایا من‏ به تو پناه مى‏آورم،از شرّ خودم،و از شرّ هر سلطان سرسخت،و از شرّ هر شیطان ستمگر، و از شرّ هر سرکش لجباز،و از شرّ هر پیش‏آمد بد،و از شرّ هر جنبنده‏اى که تو گیرنده مهارش هستى، به درستى که تو بر راه استوارى،و بر هرچیز نگهبانى،به حق سرپرست من خداست که قرآن را نازل کرد، و او شایستگان را سرپرستى مى‏کند،پس اگر روى بگردانند بگو:خدا مرا بس است،معبودى جز او نیست،بر او توکلّ کردم،و او پروردگار عرش عظیم است.

دعاهاى وارده بجهت رزق:
اوّل از معاویة بن عمّار منقول است که: از حضرت صادق علیه السلام در خواستم که دعائــى مرا تعلیم فرمایـــد براى رزق. پس آن حضرت این دعا را تعلیم من فرمود و من ندیدم چیزى براى زیاد شدن رزق بهتر از این فرمود بگو:

اَللّهُمَّ ارْزُقْنى مِنْ فَضْلِکَ الْواسِعِ الْحَلالِ الطَّیِّبِ رِزْقاً واسِعاً حَلالاً طَیِّباً بَلاغاً لِلدُّنْیا وَالاْخِرَةِ صَبّاً صَبّاً هَنیَّئاً مَری ئاً مِنْ غَیْرِ کَدٍّ وَلا مَنٍّ مِنْ اَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ اِلا سَعَةً مِنْ فَضْلِکَ الْواسِعِ فَاِنَّکَ قُلْتَ وَاسْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ فَمِنْ فَضْلِکَ اَسْئَلُ وَ مِنْ عَطِیَّتِکَ اَسْئَلُ وَ مِنْ یَدِکَ الْمَلاْ اَسْئَلُ


خدایا روزیم گردان از فضل وسیع و حلال و پاکیزه ات روزى وسیع حلال پاکیزه اى که رساننده دنیا و آخرت باشد ریزان ریزان گوارا دلچسب بدون رنج و بدون منت از هیچیک ازخلق خود جز فراخى از فضل وسیعت زیرا تو گفتى خدا را از فضلش درخواست کنید پس من از فضل تو درخواست کنم و از عطایت درخواست کنم و از دست پُرت خواستارم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۲ ، ۰۷:۰۳
محمد سروری










۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۲ ، ۱۷:۳۸
محمد سروری

پیامبر اکرم حضرت محمد صلی‌الله علیه و اله به امیرالمومنین علیه‌السلام فرمودند: چند لحظه پیش ‍ جبرییل چیز عجیبى به من گفت: امیرالمومنین علیه‌السلام پرسیدند، چه گفت اى رسول خدا!
پیامبر صلى الله علیه و آله جواب داد: جبرییل به من گفت: اگر مردى بر من صلوات فرستد و و پس از آن بر اهل بیت من نیز صلوات فرستد درهاى آسمان براى او گشوده شده و فرشتگان هفتاد صلوات بر او مى فرستند و همانا این عمل باعث ریختن گناهان است.
آنگاه همانگونه که برگ از درخت مى ریزد گناهان نیز از او مى ریزند و خداوند متعال مى فرماید: اجابتت نمودم و کامروا و سعادتمند گشتى. فرشتگانم! شما هفتاد صلوات بر او مى‌فرستید و من هفتصد صلوات.
ولى هنگامى که بر من صلوات فرستد و پس از آن بر اهل بیتم صلوات نفرستد، بین آن صلوات و آسمان هفتاد حجاب است
و خداى بزرگ مى فرماید: تو را نپذیرفتم و سعادتمند و کامروا نگشتى.! دعاى او را بالا نبرید، مگر زمانى که عترت پیامبر را در دعا به پیامبر ملحق سازد. و پیوسته این دعا بالا نمى‌رود تا زمانى که عترت من در دعا(صلوات) به من ملحق شوند.

متن حدیث:


ابى رحمه الله قال حدثنى على بن ابراهیم عن ابیه عن على بن معبد عن واصل بن عبدالله عن عبدالله بن سنان عن ابى عبدالله علیه السلام قال قال رسول الله صلى الله علیه و آله ذات یوم لامیر المومنین علیه السلام الا ابشرک قال بلى بابى انت و امى فانک لم تزل مبشرا بکل خیر فقال اخبرنى جبرئیل انفا بالعجب فقال امیرالمومنین علیه السلام و ما الذى اخبرک یا رسول الله صلى الله علیه و آله قال اخبرنى ان الرجل من امتى اذا صلى على و اتبع بالصلاه على اهل بیتى فتحت له ابواب السماء و صلت علیه الملائکه سبعین صلاه و انه للذنب حطا ثم تحات عنه الذنوب کما تحات الورق من الشجر و یقول الله تبارک و تعالى لبیک عبدى و سعدیک یا ملائکتى انتم تصلون علیه سبعین صلاه و انه للذنب حطا ثم تحات عنه الذنوب کما تحات الورق من الشجر و یقول الله تبارک و تعال لبیک عبدى و سعدیک یا ملائکتى انتم تصلون علیه سبعین صلاه و انا اصلى علیه سبعمائه صلاه فاذا صلى على و لم یتبع بالصلاه على اهل بیتى کان بینها و بین السماء سبعون حجابا و یقول الله جل جلاله لا بیک و لا سعدیک یا ملائکتى لا تصعدوا دعاء ه الا ان یلحق بالنبى عترته فلا یزال محجوبا حتى یلحق بى اهل بیتى.

«ثواب‌الاعمال و عقاب‌الاعمال، صفحه 338»
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۲ ، ۱۰:۵۴
محمد سروری
حدیث « راه زندگی »ازامام عـلى علیه السلام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

گزینـش دوسـت

الإمام علیّ علیه السلام أَلصّاحِبُ کَالرُّقْعَةِ فِى الثَّوبِ فَاتَّخِذْهُ مُشاکِلاً.

امام عـلى علیه السلام فرمود: همنشین و دوسـت، همانند وصله در لباس است، پس آن را همشکل برگزین.

آزادِ اسیر، برده آزاد

الإمام علیّ علیه السلام أَلْعَبْدُ حُرٌّ ما قَنَعَ، أَلْحُرُّ عَبْدٌ ماطَمَعَ.

امام عـلى علیه السلام فرمود: بنده اگر قناعت کند، «آزاد» است، آزاد، اگر طمع داشته باشد «برده» است!

آمـوزش مهـمترهـا

الإمام علیّ علیه السلام اِنَّ رَأیَکَ لا یَتَّسِعُ لِکُلِّ شَئٍ فَفَرِّغْهُ لِلْمُهِمَّ.

امام عـلى علیه السلام فرمود: فکر تو گنجایش هر چیز را ندارد، پس آن را براى آنچه «مهم» است، فارغ گردان.

فاصله «بینش» و «بینایى»

8 الإمام علیّ علیه السلام فَقْـدُ الْبَـصَرِ أَهْوَنُ مِنْ فِقْـدانِ الْبَـصیرَةِ.

امام عـلى علیه السلام فرمود: نابینایى، آسان تر و قابل تحمل تر از نداشتن بینش و بصیرت است.

حـق شـناسى

الإمام علیّ علیه السلام أَکْرِمْ ضـَیْفَکَ وَإِنْ کانَ حـَقیرًا وَقُمْ مِنْ مَجْلِسِکَ ِلأَبیکَ و مُعَلِّمِکَ وَ إِنْ کُنْتَ أَمیرا.

امام عـلى علیه السلام فرمود: مهمان خود را اکرام کن، هر چند «حقیر» باشد، و در مقابل پدر و معلم خود به ادب برخیز، هر چند «امیر»باشى!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۲ ، ۰۹:۵۹
محمد سروری

عنه صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله ـ لَمّا قِیلَ لَهُ : اُمَّتُکَ سَتُفتَتَنُ ، فَسُئلَ :ما المَخرَجُ مِن ذلکَ ؟ ـ : کتابُ اللّه‏ِ العَزیزُ ، الذی لا یَأتیهِ الباطِلُ مِن بَینِ یَدَیهِ ولا مِن خَلفِهِ ، تَنزیلٌ مِن حَکیمٍ حَمیدٍ ، مَنِ ابتَغَى العِلمَ فی غَیرِهِ أضَلَّهُ اللّه‏ُ . حدیث

پیامبر خدا محمدصلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله : وقتى به ایشان گفته شد: بزودى امّت تو گرفتار فتنه خواهد شد،

[در جواب این پرسش که : ]

راه خلاص از آن چیست؟ ـ فرمود : کتاب گرامى خدا، همان که باطل نه از پیش و نه از پس بدو راه نیابد، فرود آمده [و ]از سوى حکیمى ستوده است. هر که علم را در جز قرآن بجوید، خداوند گمراهش کند. 

منبع: تفسیر العیّاشیّ : 1/6/11 ، اُنظر تمام الحدیث.

------------------------------------------------------------

بازگشت به قرآن در بحرانهای فکری و عملی

عن الصادق (ع): قال رسول الله (ص): «... فاذا التبست علیکم الفتن کقطع الیل المظلم فعلیکم بالقرآن، فانه شافع مشفّع ...»
هرگاه فتنه‌ها مانند شب تاریک به شما هجوم آورد، به قرآن پناه برید، زیرا قرآن شفاعت‌گری توانا و کارآمد است [و متمسکان به خود را نجات می‌دهد.]

همانند این بیان از امام علی (ع) نیز نقل شده است.
این بیان مشترک از امام علی و امام صادق (ع) می‌نمایاند که قرآن از نظر اهل بیت در فاصله زمانی عصر دو امام، هرگز جایگاه والا و هدایت‌گری بی‌چون و چرای خود را از دست نداده و از اعتبار مطلق برخوردار بوده است.

قال علی (ع) سمعت رسول الله (ص) یقول: أتانی جبرئیل فقال یا محمّد ستکون فی امتک فتنه. قلت فما المخرج منها؟
قال: کتاب الله فیه بیان ماقبلکم من خبر و خبر ما بعدکم ...»
علی (ع) فرمود از رسول خدا شنیدم که می‌فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای محمّد! به زودی در امت تو فتنه و بحران بزرگی رخ می‌نماید.
به او گفتم راه گریز از آن فتنه چیست؟
جبرئیل گفت: مراجعه به کتاب خدا راه گریز و ایمنی است؛ زیرا در قرآن هرگونه آگاهی ضروری نسبت به گذشته و آینده وجود دارد.

منبع:فیض کاشانی، محمدبن مرتضی، تفسیر صافی، بیروت، موسسه الاعلمی المطبوعات، 1/15.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۲ ، ۰۹:۴۲
محمد سروری

کلام امام حسین(ع) درباره شیوه همنشینی رسول الله(ص)

امام حسین علیه‌السلام فرمودند: از پدرم علیه السلام درباره نشستن او [رسول خدا صلی الله علیه و آله ] پرسش کردم پس فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نمى‌نشست و بر نمى‌خاست مگر آن که ذکر بر لب داشت و جایى را به خود اختصاص نمى‌داد و از این کار، نهى مى‌داشت و هرگاه نزد جماعتى مى‌رفت در پایین مجلس مى‌نشست و به این کار فرمان مى‌داد.
بهره هریک از همنشینانش را ادا مى‌کرد، تا آن جا که همنشین او فکر نمى‌کرد کسى نزد رسول خدا از او ارجمندتر است.
هر که با او همنشین مى شد یا پى کارى را با هم مى گرفتند، حضرت آن قدر شکیبایى مى ورزید تا این که او خود مى رفت و کسى که از ایشان [برآوردن ]حاجتى را مى طلبید، یا نیازش را برمى آورد یا کلامى خوش به او مى گفت.
گشاده رویى و اخلاقش، همه مردم را در بر مى گرفت و [دیگر ]پدر آنها گشته بود و آنها در (دادن و گرفتن) حقّ نزد او یکسان بودند.
مجلس ایشان، مجلس شکیبایى، شرم، صبر و امانتدارى بود و در آن نه صدایى بلند مى شد و نه سخن زشتى بر زبان رانده مى شد و نه خطاهاى آن مجلس، گفته مى شد. همه [در مجلس او] برابر بودند و با تقوا بر یکدیگر برترى داده مى شدند و فروتن بودند، بزرگ را احترام مى نهادند و بر کوچک، رحم مى آوردند و نیازمند را بر خود ترجیح مى دادند و بیگانه را پاس مى داشتند.
[به پدرم] عرض کردم: شیوه حضرت صلی الله علیه و آله با همنشینانش چگونه بود؟
فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله گشاده رو و خوش اخلاق و نرمخو بود و نه خشن و زمخت و نه، فریاد مى کشید و ناسزا مى گفت و نه عیب جویى مى کرد و نه بسیار شوخى مى کرد.
خود را از آن چه دوست نمى داشت، به غفلت مى زد و دیگران را نه از آن نومید مى ساخت و نه بدان ترغیب مى کرد.
سه چیز را از خود دور کرده بود: لجاجت، پرگویى و بیهودگى و سه چیز را از مردم کنار نهاده بود: هیچ کس را، نه مى نکوهید و نه عیب مى کرد و در پى جستن زشتیهاى او نبود، وسخنى نمى گفت، مگر در آن چه امید ثوابش را مى بُرد. هرگاه سخن مى گفت، همنشینانش خاموشى مى گزیدند تا آن جا که گویى، پرنده بر سر ایشان نشسته است و هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله سکوت مى کرد، آنها سخن مى گفتند و در خدمت حضرت صلی الله علیه و آله کشمکش نمى کردند.
اگر کسى سخن مى گفت، به او گوش مى دادند تا از سخن گفتن آسوده شود. سخن آنها نزدحضرت صلی الله علیه و آله ، همان سخن نخستین نفر مجلس بود. از آن چه مى خندیدند، او هم مى خندید و از آن چه تعجّب مى کردند، حضرت صلی الله علیه و آله هم تعجّب مى کرد.
حضرت صلی الله علیه و آله بر خشک و زمخت سخن گفتن شخص غریب و تقاضاى او صبر مى کرد، تا آن که اصحابش آنها را گرد مى آوردند و مى فرمود: هرگاه کسى را دیدید که حاجتى مى طلبد، او را یارى رسانید.
حضرت صلی الله علیه و آله ، ستایش را از کسى جز از مسلمان حقیقى نمى پذیرفت، و سخن کسى را قطع نمى کرد، تا آن که از حد مى گذراند، پس با نهى یا برخاستن، کلام او را قطع مى کرد.

متن حدیث:

إمام الحسین علیه السلام : سَأَلتُ أبی علیه السلام عَن ... مَجلِسِهِ [أی رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله ] فَقالَ : کانَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله لا یَجلِسُ و لا یَقومُ إلاّ عَلى ذِکرٍ ، و لا یوطِنُ الأَماکِنَ ، ویَنهى مِن إیطانِها ، وإذَا انتَهى إلى قَومٍ جَلَسَ حَیثُ یَنتَهی بِهِ المَجلِسُ ویَأمُرُ بِذلِکَ، یُعطی کُلَّ جُلَسائِهِ نَصیبَهُ ، لا یَحسِبُ جَلیسُهُ أنَّ أحَدًا أکرَمُ عَلَیهِ (مِنهُ) ، مَن جالَسَهُ أو قاوَمَهُ فی حاجَةٍ صابَرَهُ حَتّى یَکونَ هُوَ المُنصَرِفَ ، ومَن سَأَلَهُ حاجَةً لَم یَرُدَّهُ إلاّ بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ ، قَد وَسِعَ النّاسَ مِنهُ بَسطُهُ وخُلُقُهُ ، فَصارَ لَهُم أبًا وصاروا عِندَهُ فِی الحَقِّ سَواءً ، مَجلِسُهُ مَجلِسُ حِلمٍ وحَیاءٍ وصَبرٍ وأمانَةٍ ، لا تُرفَعُ فیهِ الأَصواتُ ، ولا تُؤبَنُ فیهِ الحُرَم حدیث ، ولا تُنثى فَلَتاتُهُ حدیث ، مُتعادِلینَ یَتَفاضَلونَ فیهِ بِالتَّقوى ، مُتَواضِعینَ ، یُوَقِّرونَ فیهِ الکَبیرَ ، ویَرحَمونَ فیهِ الصَّغیرَ ، ویُؤثِرونَ ذَا الحاجَةِ ، ویَحفَظونَ الغَریبَ .
قُلتُ : کَیفَ کانَ سیرَتُهُ فی جُلَسائِهِ ؟ فَقالَ : کانَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله دائِمَ البِشرِ ، سَهلَ الخُلُقِ ، لَیِّنَ الجانِبِ ، لَیسَ بِفَظٍّ ولا غَلیظٍ ، ولا سَخّابٍ ولا فَحّاشٍ ولا عَیّابٍ ولا مَزّاحٍ ، یَتَغافَلُ عَمّا لا یَشتَهی ، ولا یُؤیِسُ مِنهُ ولا یُحَبِّبُ فیهِ ، قد تَرَکَ نَفسَهُ مِن ثَلاثٍ : المِراءِ ، والإِکثارِ ، وما لا یَعنیهِ، وتَرَکَ النّاسَ مِن ثَلاثٍ : کانَ لا یَذُمُّ أحَدًا ولا یُعَیِّرُهُ ، ولا یَطلُبُ عَورَتَهُ ، ولا یَتَکَلَّمُ إلاّ فیما رَجا ثَوابَهُ . إذا تَکَلَّمَ أطرَقَ جُلَساؤُهُ کَأَنَّما عَلى رُؤوسِهِمُ الطَّیرُ ، فَإِذا سَکَتَ تَکَلَّموا ولا یَتَنازَعونَ عِندَهُ ، مَن تَکَلَّمَ أنصَتوا لَهُ حَتّى یَفرُغَ . حَدیثُهُم عِندَهُ حَدیثُ أوَّلِهِم ، یَضحَکُ مِمّا یَضحَکونَ مِنهُ ، ویَتَعَجَّبُ مِمّا
یَتَعَجَّبونَ مِنهُ ، ویَصبِرُ لِلغَریبِ عَلَى الجَفوَةِ فی مَنطِقِهِ ومَسأَلَتِهِ حَتّى إذا کانَ أصحابُهُ لَیَستَجلِبونَهُم ، ویَقولُ : إذا رَأَیتُم طالِبَ الحاجَةِ یَطلُبُها فَأَرفِدوهُ . ولا یَقبَلُ الثَّناءَ إلاّ مِن مُکافِئٍ حدیث ، ولا یَقطَعُ عَلى أحَدٍ حَدیثَهُ حَتّى یَجوزَ فَیَقطَعَهُ بِنَهیٍ أو قِیام.


«دلائل النبوة للبیهقیّ ،جلد 1 صفحه 290 »


امام جعفر صادق دربارۀ‌ حدیث « مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقیانِ بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْتَغیان » می فرمایند:‌ « عَلیٌ وَ فاطِمَةٌ (ع) بَحْرانِ مِنَ الْعِلْمِ عَمیقانِ لا یَبغی اَحَدُهُما عَلی صاحِبِهِ »‌ و درمورد این قسمت : « یَخْرُجُ مِنْهُمُا اللُّؤلؤُ  وَ الْمَرْجانُ » می فرمایند: « الحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ (ع) » .

امام صادق (ع) در تفسیر آیۀ‌ شریفۀ « دو دریا را در کنار هم قرار داد در حالی که با هم تماس دارند و میان آن دو برزخی است که یکی بر دیگری غلبه نمی کند » فرمود:‌« علی و فاطمه دو دریای ژرف و لبریز از دانش هستند که یکی بر دیگری طغیان نمی کند . «‌ از آن دو دریا دُرّ و مرجان خارج می شود» یعنی امام حسین و امام حسن (ع) .

1- الرحمن / 19-22

2- تفسیر برهان، 4/ 266

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۲ ، ۰۷:۳۷
محمد سروری

هفت کاری که یاد مرگ با انسان می‌کند .

امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:یاد مرگ:

۱ـ خواهش‌هاى نفس را مى‌میراند،

۲ـ رویشگاه‌هاى غفلت را ریشه کن مى‌کند،

۳ـ دل را با وعده‌هاى خدا نیرو مى‌بخشد،

۴ـ طبع را نازک مى‌سازد،

۵ـ پرچم هاى هوس را درهم مى‌شکند،

۶ـ آتش حرص را خاموش مى‌سازد،

۷ـ دنیا را در نظر کوچک مى‌کند.

متن حدیث:

ذِکرُ المَوتِ یُمیتُ الشَّهَواتِ فی النَّفسِ، و یَقلَعُ مَنابِتَ الغَفلَةِ، و یُقَوّی القلبَ بمَواعِدِ اللّه، و یُرِقُّ الطَّبعَ، و یَکسِرُ أعلامَ الهَوى و یُطفِئُ نارَ الحِرصِ، و یُحَقِّرُ الدُّنیا.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۲ ، ۲۰:۳۶
محمد سروری


رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند: به هر کس، راستگویى در گفتار، انصاف در رفتار، نیکى به والدین و صله رحم الهام شود، اجلش به تأخیر می‌افتد، روزیش زیاد می‌گردد، از عقلش بهره‌مند می‌شود و هنگام سئوال [مأموران الهى] پاسخ لازم به او تلقین می‌گردد.

متن حدیث:

مَن اُلهِمَ الصِّدقَ فى کَلامِهِ وَ النصافَ مِن نَفسِهِ وَ بِرَّ والِدَیهِ وَ وَصلَ رَحِمِهِ، اُنسِى‏ءَ لَهُ فى اَجَلُهُ وَ وُسِّعَ عَلَیهِ فى رِزقِهِ وَ مُتِّعَ بِعَقلِهِ وَ لُـقِّنَ حُجَّتَهُ وَقتَ مُساءَلَتِهِ ؛


«اعلام الدین، صفحه 265»
------------------------------------------------------------------------------
رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند:

ألا اُخْبِرُکُمْ بِاَشبَهِکُم بى؟ قَالوا: بَلى یا رَسولَ اللّه‏ِ. قالَ: اَحسَنُکُم خُلقا وَ اَلیَنُکُم کَنَفا وَ اَبَرُّکُم بِقَرَابَتِهِ وَ اَشَدُّکُم حُبّا لاِِخوانِهِ فى دینِهِ وَ اَصبَرُکُم عَلَى الحَقِّ وَ اَکظَمُکُم لِلغَیظِ وَ اَحسَنُکُم عَفْوا وَ اَشَدُّکُم مِن نَفْسِهِ اِنْصافا فِى الرِّضا وَ الْغَضَبِ؛

آیا شما را از شبیه ترینتان به خودم با خبر نسازم؟ گفتند: آرى اى رسول خدا! فرمودند: هر کس خوش اخلاق‏تر، نرم‏خوتر، به خویشانش نیکوکارتر، نسبت به برادران دینى‏اش دوست‏دارتر، بر حق شکیباتر، خشم را فروخورنده‏تر و با گذشت‏تر و در خرسندى و خشم با انصاف ‏تر باشد.

کافى، ج 2، ص 240، ح 35

---------------------------------------------------------------------------
رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند:

أَنصِفِ النّاسَ مِن نَفسِکَ وَانصَحِ الأُمَّةَ وَارحَمهُم فَإِذا کُنتَ کَذلِکَ وَ غَضِبَ اللّه‏ُ عَلى أَهلِ بَلدَةٍ أَنتَ فیها وَأَرادَ أَن یُنزِلَ عَلَیهِمُ العَذابَ نَظَرَ إِلَیکَ فَرَحِمَهُم بِکَ، یَقولُ اللّه‏ُ تَعالى: (وَما کانَ رَبُّکَ لِیُهلِکَ القُرى بِظُلمٍ وَأَهلُها مُصلِحونَ)؛
با مردم منصفانه رفتار کن و نسبت به آنان خیرخواه و مهربان باش، زیرا اگر چنین بودى و خداوند بر مردم آبادیى که تو در آن به سر مى‏برى خشم گرفت و خواست بر آنان عذاب فرو فرستد، به تو نگاه مى‏کند و به خاطر تو به آن مردم رحم مى‏کند. خداى متعال مى‏فرماید «و پروردگار تو (هرگز) بر آن نبوده است که شهرهایى را که مردمش درستکارند، به ستمى هلاک کند».

مکارم الاخلاق، ص‏457

---------------------------------------------------------------------------------------------------
رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند:

مَن واسَى الفَقیرَ وَأَنصَفَ النّاسَ مِن نَفسِهِ فَذلِکَ المُؤمِنُ حَقّا؛
هر کس به نیازمند کمک مالى کند و با مردم منصفانه رفتار نماید چنین کسى مؤمن حقیقى است.

خصال، ص‏47

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۲ ، ۰۹:۰۰
محمد سروری

سپردن ودایع به على علیه السلام

از امورى که دلالت‏ بر توجه خاص پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به على علیه السلام دارد و او را بر دیگران مقدم داشته،این است که رسول خدا همه ودایع خود را به على علیه السلام سپرد.

در این فضیلت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم کسى را لایق تر از على علیه السلام در نگهدارى ودایع خود ندانست.

ابراهیم بن اسحاق ازدى از پدرش نقل مى‏کند که با سلیمان بن مهران به نزد محمد بن عبد الله رفتیم و درباره وصیت پیامبر اسلام از او سؤال کردیم.محمد از زید بن على نقل کرد که چون وفات رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نزدیک شد،و سر مبارکش در دامن على صلى الله علیه و آله و سلم بود،در حالى که خانه حضرت از مهاجر و انصار موج مى‏زد،عباس بن عبد المطلب مقابل حضرت نشسته بود،ناگهان رسول خدا فرمود:

«یا عباس ا تقبل وصیتی و تقضی دینی و تنجز موعدی (عدتی) ؟،اى عباس!آیا حاضرى به وصیت من عمل کنى و دیون مرا ادا نموده و به وعده‏هاى من عمل نمایى؟»عباس عذر آورد و عرض کرد: «اى رسول خدا!من پیر شده‏ام و عیالاتم بسیار و دستم از مال دنیا تهى است.»رسول خدا سه بار خواسته خود را تکرار کرد و عباس همان جواب را داد.

همه منتظر بودند ببینند حضرت چه کسى را وصى خود قرار مى‏دهد.در این هنگام فرمود:

«ساعطیها رجلا یاخذها بحقها لا یقول مثل ما تقول;

وصیت‏ خود را به مردى خواهم کرد که بخوبى از عهده آن برآید و آنچه تو گفتى او نگوید.»


سپس خطاب به على علیه السلام فرمود:

«یا علی!ا تقبل وصیتی و تقضی دینی و تنجز موعدی;

اى على آیا وصیت مرا مى‏پذیرى،و دیون مرا ادا مى‏کنى و به وعده‏هاى من وفا خواهى کرد.»


على علیه السلام بغض گلویش را مى‏فشرد و قادر به پاسخ دادن نبود.سر مقدس رسول خدا هم بر روى دامنش جابجا مى‏شد.رسول خدا مجددا وصیت‏خود را تکرار کرد.على علیه السلام در پاسخ عرض کرد:«نعم،بابی انت و امی یا رسول الله،بلى اى رسول خدا!پدر و مادرم فدایت،همه را انجام مى‏دهم.» 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۲ ، ۰۷:۲۹
محمد سروری