بیرق ما

به بیرق ما خوش آمدید

بیرق ما

به بیرق ما خوش آمدید

بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ *********** أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیامبر» ثبت شده است

برجستگی روی گنبد خضرای پیامبر چیست ؟

شاید تا کنون برایتان سؤال شده باشد این برجستگی روی گنبد خضرای پیامبر چیست ؟

درجریان تخریب قبور در راستای فعالیت وهابیون در مدینه ، یکی از وهابیون برای تخریب گنبد مطهر حضرت رسول (ص ) و برای بمب گذاری به بالای گنبد می رود که ناگهان صاعقه ای با او برخورد می کند و او همان جا خشک می شود.

بعدها وهابیون هر کاری می کنند که جسد این شخص را از آنجا جدا کنند نمی توانند و نا چار میشوند به این گونه که مشاهده میکنید آن را پنهان کنند. از طرف دیگر هم مدعی شده اند که این برآمدگی برای امور اضطراری! در گنبد خضرای نبوی ایجاد شده است و از آن به عنوان «دریچه رحمت» برای نزول باران!! نام می برند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۲ ، ۱۰:۰۸
محمد سروری

پیامبر اکرم حضرت محمد صلی‌الله علیه و اله به امیرالمومنین علیه‌السلام فرمودند: چند لحظه پیش ‍ جبرییل چیز عجیبى به من گفت: امیرالمومنین علیه‌السلام پرسیدند، چه گفت اى رسول خدا!
پیامبر صلى الله علیه و آله جواب داد: جبرییل به من گفت: اگر مردى بر من صلوات فرستد و و پس از آن بر اهل بیت من نیز صلوات فرستد درهاى آسمان براى او گشوده شده و فرشتگان هفتاد صلوات بر او مى فرستند و همانا این عمل باعث ریختن گناهان است.
آنگاه همانگونه که برگ از درخت مى ریزد گناهان نیز از او مى ریزند و خداوند متعال مى فرماید: اجابتت نمودم و کامروا و سعادتمند گشتى. فرشتگانم! شما هفتاد صلوات بر او مى‌فرستید و من هفتصد صلوات.
ولى هنگامى که بر من صلوات فرستد و پس از آن بر اهل بیتم صلوات نفرستد، بین آن صلوات و آسمان هفتاد حجاب است
و خداى بزرگ مى فرماید: تو را نپذیرفتم و سعادتمند و کامروا نگشتى.! دعاى او را بالا نبرید، مگر زمانى که عترت پیامبر را در دعا به پیامبر ملحق سازد. و پیوسته این دعا بالا نمى‌رود تا زمانى که عترت من در دعا(صلوات) به من ملحق شوند.

متن حدیث:


ابى رحمه الله قال حدثنى على بن ابراهیم عن ابیه عن على بن معبد عن واصل بن عبدالله عن عبدالله بن سنان عن ابى عبدالله علیه السلام قال قال رسول الله صلى الله علیه و آله ذات یوم لامیر المومنین علیه السلام الا ابشرک قال بلى بابى انت و امى فانک لم تزل مبشرا بکل خیر فقال اخبرنى جبرئیل انفا بالعجب فقال امیرالمومنین علیه السلام و ما الذى اخبرک یا رسول الله صلى الله علیه و آله قال اخبرنى ان الرجل من امتى اذا صلى على و اتبع بالصلاه على اهل بیتى فتحت له ابواب السماء و صلت علیه الملائکه سبعین صلاه و انه للذنب حطا ثم تحات عنه الذنوب کما تحات الورق من الشجر و یقول الله تبارک و تعالى لبیک عبدى و سعدیک یا ملائکتى انتم تصلون علیه سبعین صلاه و انه للذنب حطا ثم تحات عنه الذنوب کما تحات الورق من الشجر و یقول الله تبارک و تعال لبیک عبدى و سعدیک یا ملائکتى انتم تصلون علیه سبعین صلاه و انا اصلى علیه سبعمائه صلاه فاذا صلى على و لم یتبع بالصلاه على اهل بیتى کان بینها و بین السماء سبعون حجابا و یقول الله جل جلاله لا بیک و لا سعدیک یا ملائکتى لا تصعدوا دعاء ه الا ان یلحق بالنبى عترته فلا یزال محجوبا حتى یلحق بى اهل بیتى.

«ثواب‌الاعمال و عقاب‌الاعمال، صفحه 338»
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۲ ، ۱۰:۵۴
محمد سروری

عنه صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله ـ لَمّا قِیلَ لَهُ : اُمَّتُکَ سَتُفتَتَنُ ، فَسُئلَ :ما المَخرَجُ مِن ذلکَ ؟ ـ : کتابُ اللّه‏ِ العَزیزُ ، الذی لا یَأتیهِ الباطِلُ مِن بَینِ یَدَیهِ ولا مِن خَلفِهِ ، تَنزیلٌ مِن حَکیمٍ حَمیدٍ ، مَنِ ابتَغَى العِلمَ فی غَیرِهِ أضَلَّهُ اللّه‏ُ . حدیث

پیامبر خدا محمدصلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله : وقتى به ایشان گفته شد: بزودى امّت تو گرفتار فتنه خواهد شد،

[در جواب این پرسش که : ]

راه خلاص از آن چیست؟ ـ فرمود : کتاب گرامى خدا، همان که باطل نه از پیش و نه از پس بدو راه نیابد، فرود آمده [و ]از سوى حکیمى ستوده است. هر که علم را در جز قرآن بجوید، خداوند گمراهش کند. 

منبع: تفسیر العیّاشیّ : 1/6/11 ، اُنظر تمام الحدیث.

------------------------------------------------------------

بازگشت به قرآن در بحرانهای فکری و عملی

عن الصادق (ع): قال رسول الله (ص): «... فاذا التبست علیکم الفتن کقطع الیل المظلم فعلیکم بالقرآن، فانه شافع مشفّع ...»
هرگاه فتنه‌ها مانند شب تاریک به شما هجوم آورد، به قرآن پناه برید، زیرا قرآن شفاعت‌گری توانا و کارآمد است [و متمسکان به خود را نجات می‌دهد.]

همانند این بیان از امام علی (ع) نیز نقل شده است.
این بیان مشترک از امام علی و امام صادق (ع) می‌نمایاند که قرآن از نظر اهل بیت در فاصله زمانی عصر دو امام، هرگز جایگاه والا و هدایت‌گری بی‌چون و چرای خود را از دست نداده و از اعتبار مطلق برخوردار بوده است.

قال علی (ع) سمعت رسول الله (ص) یقول: أتانی جبرئیل فقال یا محمّد ستکون فی امتک فتنه. قلت فما المخرج منها؟
قال: کتاب الله فیه بیان ماقبلکم من خبر و خبر ما بعدکم ...»
علی (ع) فرمود از رسول خدا شنیدم که می‌فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای محمّد! به زودی در امت تو فتنه و بحران بزرگی رخ می‌نماید.
به او گفتم راه گریز از آن فتنه چیست؟
جبرئیل گفت: مراجعه به کتاب خدا راه گریز و ایمنی است؛ زیرا در قرآن هرگونه آگاهی ضروری نسبت به گذشته و آینده وجود دارد.

منبع:فیض کاشانی، محمدبن مرتضی، تفسیر صافی، بیروت، موسسه الاعلمی المطبوعات، 1/15.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۲ ، ۰۹:۴۲
محمد سروری

«سبط» به معنی فرزندِ فرزند یا به عبارت دیگر نوه است.

کلمه سبط در قرآن پنج مرتبه آمده و همگی درباره بنی اسرائیل است.
بعضی از اهل سنت گفته‌اند که به اولاد حضرت اسماعیل «قبیله»، و به اولاد حضرت اسحق «سبط» گفته می شود تا از یکدیگر متمایز باشند. بنابراین منظور از اسباط که جمع سبط است، اولاد یعقوب بن اسحاق پسر ابراهیم علیهم السلام هستند، که دوازده طایفه از دوازده پسر یعقوب بوده اند.

بنابراین، منظور از اسباط در قرآن یا کسانی هستند که از دوازده فرزند یعقوب به دنیا آمدند یا اشخاص بخصوصی که هر یک نوه و فرزندِ فرزند کسی بوده‌اند. ولی آنچه از ظاهر روایات به دست می‌آید این است که اسباط پیامبران، به نوعی، دارای منصب جانشینی بوده‌اند.

روزی سلمان به پیامبر خدا عرض کرد:«برای هر پیامبری یک وصی و دو سبط است. وصی و دو سبط شما کیانند؟»
پیامبر چند لحظه سر به زیر انداخت، آن‌گاه فرمود:«خداوند چهار هزار پیامبر مبعوث کرد که برای آنها چهار هزار وصی و هشت هزار سبط است. سوگند به کسی که جانم به دست اوست، من بهترین انبیاء هستم و وصیم بهترین اوصیاء و دو سبط من بهترین سبط‌ها هستند.»


در روایت دیگری پیامبر فرمود: دو سبط این امت از خاندان مایند؛ آنها دو فرزند فاطمه، حسن و حسین هستند.»
و نیز فرمود:«اسباط، فرزندان یعقوب، و دوازده نفر بودند؛ و ائمه بعد از من دوازده نفرند و از اهل بیت من. اولین آنان علی و میانه آنها محمد و آخر آنها نیز محمد است؛ او مهدی این امت است که عیسی علیه السلام پشت سر او نماز می‌خواند. آگاه باشید که کسی که به آنها تمسک جوید، به ریسمان الهی تمسک جسته و کسی که آنها را رها کند ریسمان الهی را رها کرده است.»


یک سلام بر امام حسن و امام حسین علیهما السلام

بر خلاف سیزده معصوم دیگر در این زیارت نامه بر امام حسن و امام حسین علیهما السلام به طور جداگانه سلام داده نشده است؛ بلکه به یک سلام به هر دو بسنده شده است؛ همان طور که پیش تر اشاره شد بر طبق آیه مباهله آن دو فرزندان پیامبر خدایند و هر دو سبط آن حضرت و سید جوانان اهل بهشت اند و فاصله تولد آنان نیز بسیار اندک است؛ رسول خدا هر دو را دوست می داشت و در فضلیت هر دو سخن می گفت. اما به نظر می رسد دلیل اصلی این نکته آن است که دو ریحانه رسول خدا، تنها برادرانی بودند که هر دو حجت خدا در زمین، خلیفه پیامبر و دارای مقام عصمت و امامت بوده اند؛ همه امامان معصوم علیهم السلام - به جز علی علیه السلام - فرزند امام معصوم اند و نه برادر امام و معصوم؛ امام حسن و حسین تنها کسانی هستند که هر دو حجت خدایند و برادر یکدیگر. در کتاب کافی،(1) روایات متعددی بر این نکته تاکید ورزیده است که امام معصوم علیه السلام فرزند امام است و تنها حسن و حسین علیهما السلام اند که برادرند و امام معصوم. و پس از آن ها هرگز این جهت تکرار نخواهد شد.از این رو به هر دو با هم سلام داده می شود؛ آن دو سلاله پاک پیامبر هم دوش و همدل برای استوار سازی پایه های دین خدا و پاسداری از حریم دین نبوی کوشیدند از این رو نمی توان آن دو را از یکدیگر جدا ساخت گرچه به دلیل مصلحت هایی آن روزگار هر یک روش خاص به خود را داشتند؛ چه این که مصلحت هادر زمان ها و مکان های مختلف؛ متغیر می شوند و استوار سازی عدالت، بالندگی معنویت و گسترانیدن حقیقت در هر زمانی و مکانی شیوه خاص به خود را می طلبد به همان سان که حکمت الهی بر این بود که امامان علیهم السلام از نسل امام حسین علیه السلام باشند و نه امام حسن علیه السلام، و بدین خاطر بود که رسول خدا همواره به نام هر دو اشاره می کرد و می فرمود حسن و حسین علیهما السلام هر دو امام هستند چه قیام کنند و چه قیام نکنند(2)؛ هر دو ریحانه این دنیا و این امت هستند(3)؛ هر دو بهترین انسان های روی زمین اند(4)، هر دو از عترت،(5) هر دو کشتی نجات،(6) هر دو از اهل بیت علیهم السلام(7) و هر دو محبوب(8) دل من اند به هر رو به این دلیل است که در بسیاری از موارد نام آن دو و مسایل مرتبط به آن دو در روایات با هم و یکجا آمده است و نه جدای از یکدیگر(9) و برخی از دانشوران به پیروی از روایات بوده است که در یکجا و توأمان از آن دو پاره تن فاطمه سخن گفته اند.(10)

سیدی شباب اهل الجنّة

بر طبق روایات متعدد و مختلف و متواتر، که محدثان شیعه و سنی نقل کرده ا ند، امام حسن و امام حسین علیهما السلام سرور و سید جوانان بهشت اند، به برخی از این روایات پیش از این اشاره شد؛ بر پایه این روایات پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم به مناسبت های گوناگون و با صراحت بارها و بارها آن دو را «سیّد شباب اهل الجنة» نامیدند(11) به همان سان که مادرشان فاطمه را «سرور زنان اهل بهشت» نام نهادندو این لقب به قدری اهمیت دارد که گروهی از دانشوران آن را مهم ترین لقب این دو سبط معصوم رسول خدا دانسته اند.

جوانی بهترین دوره و فصل زندگی انسان است؛ در این دنیا نشاط، قدرت و جلوه زندگی انسان در جوانی رخ می نماید اما در بهشت تا آن جا که آیات قرآن و روایت های رسیده از معصومان نشان می دهند، همه بهشتیان جوان هستند از این رو احتمالاً مقصود از این سخن آن است که نشاط، جمال و جلال پرجاذبه، منزلت و موقعیت این دو سبط رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در بهشت به گونه ای است خاص و استثنایی از ا ین رو بهشتیان آرزو دارند به ملاقات آن دو روند و از نزدیک آنان را زیارت کنند.

منابع :
قاموس قرآن،‌ ج 3،‌ ص 218؛ لفظ سبط و بحار، ‌369، ص 334، روایت 195
بحارالانوار، ج 36، ص 370، ص 317؛ کفایه الاثر، ص 11 و ص 19 

1) کافی ج 1، ص 286-285 و وافی ج 2، ص 136 - 135.
2) الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا»؛ در مناقب، ج 3، ص 63 این حدیث را از سنن ابن ماجه، ترمذی و مسند احمد بن حنبل، نقل کرده است. ایشان می نویسد: «أجمع اهل القبلة علی انّ النّبی صلی الله علیه وآله وسلم قال: الحسن والحسین امامان قاما أوقعدا».
3) صحیح بخاری، ج 2، ص 188 و سنن ترمذی، ج 5، ص 657؛ مسند الامام المجتبی علیه السلام، ص 201.
4) عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 67 .
5) سنن ترمذی، ج 5، ص 656 و مستدرک حاکم ج 3، ص 109.
6) حلیه الاولیاء، ج 4 ص 306.
7) همان.
8) سنن ترمذی، ص 656 و 659.
9) در روایات متعدد اهل سنّت و شیعه این نکته به روشنی به چشم می خورد. ر.ک: بحارالانوار، ج 43؛ المعجم ا لکبیر، ج 4، ص 75 و مسند الامام المجتبی(ع)، ص 150 - 240.
10) به عنوان نمونه مجلسی در بحار تاریخ زندگی آن دو بزرگوار را با هم آورده است.


11) ر.ک: المعجم الکبیر، ج ص 70 - 17، احادیث: 2597، 2610، 2603، 2611 و 18 - 2612 و سنن ترمذی، ج 5، ص 656 به سند صحیح و بحارالانوار، ج 43، ص 370 - 28 و مسند الامام المجتبی علیه السلام، ص 95 - 47 و منابع مختلف دیگر.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۲ ، ۰۷:۰۵
محمد سروری