حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام که فرموده اند: علامات مؤ من پنج چیز
است پنجاه و یک رکعت نماز گذاشتن که مراد هفده رکعت فریضه و سى و چهار رکعت
نافله است در هر شب و روز و زیارت اربعین کردن و انگشتر در دست راست کردن و
جبین را در سجده بر خاک گذاشتن و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمن الرَّحیمِ را
بلند گفتن.
و کیفیّت زیارت حضرت امام حسین علیه السلام در این روز به دو نحو رسیده
یکى زیارتیست که شیخ در تهذیب و مصباح روایت کرده از صفوان جمّال که گفت
فرمود به من مولایم حضرت صادق علیه السلام در زیارت اربعین که زیارت مى کنى
در هنگامى که روز بلند شده باشد و مى گوئى
ذِکرُ المَوتِ یُمیتُ الشَّهَواتِ فی
النَّفسِ، و یَقلَعُ مَنابِتَ الغَفلَةِ، و یُقَوّی القلبَ بمَواعِدِ
اللّه، و یُرِقُّ الطَّبعَ، و یَکسِرُ أعلامَ الهَوى و یُطفِئُ نارَ
الحِرصِ، و یُحَقِّرُ الدُّنیا.
آنچـه میخوانید وصیت امام علی (ع)بـه فرزندش
امام حسن(ع)است کـه پـس از بـازگشـت از صفـیـن در قـریـه
"حـاضـریـن" نـوشـت. وصیتی و سفارشی کـه بـه همـه فرزندان اسلام
وعموم مومنـان است.
" فرزندم این نامـهاز پدریست کـه گرمی آفتـاب زندگیش بـه سردی و
غروب مینشیند.معترف به مصائب توانسوز روزگار است و سال و ماه و
ساعات از او روی برتافتهاند،و هر دم بمرگ نزدیک میشود. پدری که
بـه پیشامدهـای این این جهـان نـاپـایدار و بی مقدار ،سر فرود آورده
و در خـانـه مردگـان سکنی خـواهد گزیدو فردا بعزم سفـری جاودانه از
این گیتی کوچ خواهد کرد. چنین پدری بـه فـرزند جـوانش ـ کـه
آرزومند چیزی است که آنـرا نمیـابد ـ سخن میگـوید فـرزندی کـه ـ بهـر
حـال مـانند تمـام موجودات ـ هلاک خواهد شد وآماج تیرهای بلا و هدف
درد ها ورنجهـا و گروگان مصائب سخت روزگـار غدار است.
موجودی کـه خدنگهـای زهرآگین و تلخ را نشانـه است و بـه اضطرار
اسیر چنین ناگواریهـای نـاپـایدار است.سـوداگر سرای فریب و فسـاد و
وامدار مـرگهـا و نابودی ها،هم پیمان و آمیخته با غمها و قرین و جلیس
با محنتها نـشــانــه و هـدف افـتهــا و شهـیـد هــوی و هــوس
دیگـران و سرانجام...جانشین مردگان است.
اینک پس از ثنا و ستایش پـاک آفریدگـار و درود فراوان بر رسول خدا،
پسرم تو بدان: من آن هنگام در چیزی که برایم اشکار گردیده مینگرم .
چـون میبینم جهـان از من روی میگیرد و روزگـار بـا من به سرکشی
میگراید و آخرت از من استقبال میکند،احساس میکنم که هر چیز دیگر از
یادم میرود و جز بکار خویش بچیزی رغبت ندارم. امّا لحظـه ای کـه
فـارغ از دیگران غم خویش میخورم و هوس مرا آسوده میگذارد حقیقت در
برابرم رخ مینمـاید و جلـوه گـر میشـود. چنین کیفیتی است که مرا
بکوشش و تلاش وامیدارد،کـه بی تردید بازیچـه نیست و از آمیختگی
بدروغ و ریا، فرسنگها بدور است.
نیک که مینگرم تو را جزیی از خود مـیابمـ نـه خطاگفتم ـ بلکـه
تو همـه وجود منی و چنان آمیختـه با منی کـه اگر چیزی بتو روی
آورد،درست مانند انست کـه بمن روی آورده است.از اینرو اگر مرگ تو
را فراگیرد، چنان است کـه مرا گرفتـه . بدین سبب کار تو مرا در
اندوه افکنده،بدانگونـه کـه کـار خودم مرا بـه غم و افسـوس
میکشاند.بنابراین وصیت خویش را بر تو نوشتم در حـالی کـه خواه برای
تو بمـانم یـا بمیرم از اجرای آن بدست تو دل قـوی دارم و مطمئن
هستم.
پسـرم تـو را بپـرهیـزگـاری و تـرس از عقـوبت خدا و متـابعت و
فرمـانبرداری از آفریدگـار وصیت وسفـارش میکنم . ویرانـه دل را بنور
تابناکش آباد گردان، در رشته مهر با او ببندگی و دلسپاری چنگ
بـزن.زیـرا هیچ رشتـه و پیـوندی استـوار تـر ازپیـوستگی و همبستگی با
ذات لایزال کردگار متعال نیست.
از حضرت امام صادق علیه السّلام سؤال شد: براى چه کعبه(خانه خدا)، کعبه نامیده شده؟
حضرت فرمودند: زیرا چهار گوشه و به شکل مربع مىباشد.
محضر مبارکش عرض شد: براى چه چهار گوشه و به شکل مربع مىباشد؟
حضرت
فرمودند: زیرا به موازات و راستای بیت المعمور است (خانه خدا در آسمان ها
که آسمانیان به گرد آن طواف می کنند) و بیت المعمور چهار گوشه و به شکل
مربع مىباشد....
عرض شد: براى چه بیت المعمور چهار گوشه و به شکل مربع است؟
حضرت فرمودند: زیرا بیت المعمور به موازات عرش است و عرش چهار گوشه و به شکل مربع مىباشد.
محضر مبارکش عرض شد: چرا عرش چهار گوشه و به شکل مربع است؟
فرمودند: زیرا کلماتى که اسلام بر آن بنا شده چهار تا است و آنها عبارتند از:
سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اکبر.
رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند: به هر کس،
راستگویى در گفتار، انصاف در رفتار، نیکى به والدین و صله رحم الهام شود،
اجلش به تأخیر میافتد، روزیش زیاد میگردد، از عقلش بهرهمند میشود و
هنگام سئوال [مأموران الهى] پاسخ لازم به او تلقین میگردد.
«اعلام الدین، صفحه 265» ------------------------------------------------------------------------------ رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند:
آیا شما را از شبیه ترینتان به خودم با خبر نسازم؟
گفتند: آرى اى رسول خدا! فرمودند: هر کس خوش اخلاقتر، نرمخوتر، به
خویشانش نیکوکارتر، نسبت به برادران دینىاش دوستدارتر، بر حق
شکیباتر، خشم را فروخورندهتر و با گذشتتر و در خرسندى و خشم با انصاف
تر باشد.
کافى، ج 2، ص 240، ح 35
--------------------------------------------------------------------------- رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند:
أَنصِفِ النّاسَ مِن نَفسِکَ وَانصَحِ الأُمَّةَ وَارحَمهُم فَإِذا کُنتَ
کَذلِکَ وَ غَضِبَ اللّهُ عَلى أَهلِ بَلدَةٍ أَنتَ فیها وَأَرادَ أَن
یُنزِلَ عَلَیهِمُ العَذابَ نَظَرَ إِلَیکَ فَرَحِمَهُم بِکَ، یَقولُ اللّهُ
تَعالى: (وَما کانَ رَبُّکَ لِیُهلِکَ القُرى بِظُلمٍ وَأَهلُها مُصلِحونَ)؛
با مردم منصفانه رفتار کن و نسبت به آنان خیرخواه و مهربان باش، زیرا اگر چنین بودى
و خداوند بر مردم آبادیى که تو در آن به سر مىبرى خشم گرفت و خواست بر آنان عذاب
فرو فرستد، به تو نگاه مىکند و به خاطر تو به آن مردم رحم مىکند. خداى متعال
مىفرماید «و پروردگار تو (هرگز) بر آن نبوده است که شهرهایى را که مردمش
درستکارند، به ستمى هلاک کند».
مکارم الاخلاق، ص457
--------------------------------------------------------------------------------------------------- رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند:
مَن واسَى الفَقیرَ وَأَنصَفَ النّاسَ مِن نَفسِهِ فَذلِکَ المُؤمِنُ حَقّا؛
هر کس به نیازمند کمک مالى کند و با مردم منصفانه رفتار نماید چنین کسى مؤمن حقیقى
است.
از امورى که دلالت بر توجه خاص پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به على علیه السلام دارد و او را بر دیگران مقدم داشته،این است که رسول خدا همه ودایع خود را به على علیه السلام سپرد.
در این فضیلت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم کسى را لایق تر از على علیه السلام در نگهدارى ودایع خود ندانست.
ابراهیم بن اسحاق ازدى از پدرش نقل مىکند که با سلیمان بن مهران به نزد محمد بن عبد الله رفتیم و درباره وصیت پیامبر اسلام از او سؤال کردیم.محمد از زید بن على نقل کرد که چون وفات رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نزدیک شد،و سر مبارکش در دامن على صلى الله علیه و آله و سلم بود،در حالى که خانه حضرت از مهاجر و انصار موج مىزد،عباس بن عبد المطلب مقابل حضرت نشسته بود،ناگهان رسول خدا فرمود:
«یا عباس ا تقبل وصیتی و تقضی دینی و تنجز موعدی (عدتی) ؟،اى عباس!آیا حاضرى به وصیت من عمل کنى و دیون مرا ادا نموده و به وعدههاى من عمل نمایى؟»عباس عذر آورد و عرض کرد: «اى رسول خدا!من پیر شدهام و عیالاتم بسیار و دستم از مال دنیا تهى است.»رسول خدا سه بار خواسته خود را تکرار کرد و عباس همان جواب را داد.
همه منتظر بودند ببینند حضرت چه کسى را وصى خود قرار مىدهد.در این هنگام فرمود:
«ساعطیها رجلا یاخذها بحقها لا یقول مثل ما تقول;
وصیت خود را به مردى خواهم کرد که بخوبى از عهده آن برآید و آنچه تو گفتى او نگوید.»
سپس خطاب به على علیه السلام فرمود:
«یا علی!ا تقبل وصیتی و تقضی دینی و تنجز موعدی;
اى على آیا وصیت مرا مىپذیرى،و دیون مرا ادا مىکنى و به وعدههاى من وفا خواهى کرد.»
على علیه السلام بغض گلویش را مىفشرد و قادر به پاسخ دادن نبود.سر مقدس رسول خدا هم بر روى دامنش جابجا مىشد.رسول خدا مجددا وصیتخود را تکرار کرد.على علیه السلام در پاسخ عرض کرد:«نعم،بابی انت و امی یا رسول الله،بلى اى رسول خدا!پدر و مادرم فدایت،همه را انجام مىدهم.»