بیرق ما

به بیرق ما خوش آمدید

بیرق ما

به بیرق ما خوش آمدید

بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ *********** أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص)

شنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۴۰ ق.ظ

کار و تلاش

روزى پیامبر صلى الله علیه و آله با اصحاب خود نشسته بودند. پیامبر جوان نیرومندى را دید که اول صبح مشغول کار و تلاش مى باشد. بعضى از حاضران گفتند: این شایسته تمجید و ستایش بود، اگر نیروى جوانى خود را در راه خدا به کار مى انداخت ؟ پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: چنین نگویید، اگر این جوان کار مى کند تا نیازمندیهاى خود را تاءمین کند و از دیگران بى نیاز گردد، در راه خدا گام برداشته و همچنین اگر به نفع پدر و مادر ناتوان و کودکان خردسالش کار کند و آنها را از مردم بى نیاز سازد، باز هم در راه خدا قدم برداشته است.

رفتار با مردم

در حالى که پیامبر صلى الله علیه و آله میدان جنگ بود، عربى به محضر او رسید و رکاب شترش را گرفت و گفت : یا رسول الله ، عملى را به من بیاموز که سبب رفتنم به بهشت گردد.
حضرت فرمود: با مردم آن گونه رفتار کن که دوست دارى با تو آن گونه رفتار کنند، و از رفتار با آنها که خوشایند تو نیست ، بپرهیز.

پاداش زنان

پیامبر صلى الله علیه و آله در باب جهاد و پاداش مجاهدان سخن مى گفت . در این بین ، زنى بپاخاست و پرسید: آیا براى زنان هم از این فضیلت ها بهره اى هست ؟
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: آرى ، از هنگامى که زنان باردار مى شوند، تا لحظه اى که کودکان خود را از شیر باز مى گیرند، همانند مجاهدان در راه خدا پاداش مى برند. و اگر در این فاصله ، اجل آنان فرا رسد و مرگ ایشان را دریابد، اجر و منزلت شهید را دریافت خواهند کرد.

تعلیم و تعلم

در مدینه روزى پیامبر صلى الله علیه و آله اسلام صلى الله علیه و آله وارد مسجد گردید، چشمش به دو اجتماع افتاد که در دو دسته تشکیل شده بودند و هر دسته اى حلقه اى تشکیل داده و سرگرم بودند؛ یک دسته به عبادت و ذکر خدا، و دسته اى به تعلیم و تعلم و یاد دادن و یاد گرفتن سرگرم و مشغول بودند. حضرت از دیدن هر دو دسته مسرور و خرسند گردید و به همراهانش فرمود:
این هر دو دسته کار نیک نموده و بر خیر و سعادتند. لکن من براى دانا کردن و دانا شدن مردم فرستاده شده و مبعوث گشته ام . پس خودش به طرف همان دسته که به تعلیم و تعلم اشتغال داشتند، رفت و در حلقه آنان نشست.

حب على علیه السلام

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: در شب معراج هنگامى که مرا به آسمان مى بردند، به هر جا مى رسیدم ، دسته هایى از فرشتگان با اظهار شادى و شادمانى به دیدارم مى آمدند، تا اینکه به جایى رسیدم که جبرئیل به همراه جمعى از فرشتگان به استقبالم آمدند. آن روز جبرئیل سخنى شنیدنى گفت : اگر امت تو بر دوستى و مهر على علیه السلام اجتماع مى کردند، خداوند متعال آتش جهنم را نمى آفرید.

دستبوسى

مردى خواست تا بر دست رسول خدا صلى الله علیه و آله بوسه زند، پیامبر دست خود را کشید و فرمود: این کارى است که عجم ها با پادشاهان خود مى کنند و من شاه نیستم ، من مردى از خودتان هستم.

دفاع از آبروى مؤ من

ابوالدرداء گوید: مردى در محضر رسول اکرم صلى الله علیه و آله آبروى کسى را دستخوش بدگویى قرار داد، دیگرى در مقام دفاع برآمد، رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: هر کس از آبروى برادر دینى خود دفاع کند، حجاب و پرده اى از آتش براى او خواهد بود.

راءفت با حیوانات

عبدالرحمان بن عبدالله ، اظهار مى دارد: در حال مسافرت ، در خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله بودیم . چشم به حمره اى (پرنده اى همانند گنجشک ) افتاد که دو جوجه با خود داشت . ما جوجه هایش را برداشتیم . حمره آمده ، در اطراف ما بال و پر مى زد. هنگامى که رسول اکرم صلى الله علیه و آله مطلع گردید فرمود: چه کسى نسبت به فرزند این پرنده ، مرتکب خلاف شده ، فرزندش را به وى برگردانید.
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۰/۲۸
محمد سروری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی