بیرق ما

به بیرق ما خوش آمدید

بیرق ما

به بیرق ما خوش آمدید

بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ *********** أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

هفت کاری که یاد مرگ با انسان می‌کند .

امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:یاد مرگ:

۱ـ خواهش‌هاى نفس را مى‌میراند،

۲ـ رویشگاه‌هاى غفلت را ریشه کن مى‌کند،

۳ـ دل را با وعده‌هاى خدا نیرو مى‌بخشد،

۴ـ طبع را نازک مى‌سازد،

۵ـ پرچم هاى هوس را درهم مى‌شکند،

۶ـ آتش حرص را خاموش مى‌سازد،

۷ـ دنیا را در نظر کوچک مى‌کند.

متن حدیث:

ذِکرُ المَوتِ یُمیتُ الشَّهَواتِ فی النَّفسِ، و یَقلَعُ مَنابِتَ الغَفلَةِ، و یُقَوّی القلبَ بمَواعِدِ اللّه، و یُرِقُّ الطَّبعَ، و یَکسِرُ أعلامَ الهَوى و یُطفِئُ نارَ الحِرصِ، و یُحَقِّرُ الدُّنیا.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۲ ، ۲۰:۳۶
محمد سروری

متن کامل وصیت نامه امام علی (ع) 

آنچـه‌ میخوانید وصیت‌ امام‌ علی‌ (ع)بـه‌ فرزندش‌ امام‌ حسن‌(ع)است‌ کـه‌ پـس‌ از بـازگشـت‌ از صفـیـن‌ در قـریـه‌ "حـاضـریـن‌" نـوشـت‌. وصیتی‌ و سفارشی‌ کـه‌ بـه‌ همـه‌ فرزندان‌ اسلام‌ وعموم‌ مومنـان‌ است‌. " فرزندم‌ این‌ نامـه‌از پدریست‌ کـه‌ گرمی‌ آفتـاب‌ زندگیش‌ بـه‌ سردی‌ و غروب‌ مینشیند.معترف‌ به‌ مصائب‌ توانسوز روزگار است‌ و سال‌ و ماه‌ و ساعات‌ از او روی‌ برتافته‌اند،و هر دم‌ بمرگ‌ نزدیک‌ میشود. پدری‌ که‌ بـه‌ پیشامدهـای‌ این‌ این‌ جهـان‌ نـاپـایدار و بی‌ مقدار ،سر فرود آورده‌ و در خـانـه‌ مردگـان‌ سکنی‌ خـواهد گزیدو فردا بعزم‌ سفـری جاودانه‌ از این‌ گیتی‌ کوچ‌ خواهد کرد. چنین‌ پدری‌ بـه‌ فـرزند جـوانش‌ ـ کـه‌ آرزومند چیزی‌ است‌ که‌ آنـرا نمیـابد ـ سخن‌ میگـوید فـرزندی‌ کـه‌ ـ بهـر حـال‌ مـانند تمـام‌ موجودات‌ ـ هلاک‌ خواهد شد وآماج‌ تیرهای‌ بلا و هدف‌ درد ها ورنجهـا و گروگان‌ مصائب‌ سخت‌ روزگـار غدار است‌. موجودی‌ کـه‌ خدنگهـای‌ زهرآگین‌ و تلخ‌ را نشانـه‌ است‌ و بـه‌ اضط‌رار اسیر چنین‌ ناگواریهـای نـاپـایدار است‌.سـوداگر سرای‌ فریب‌ و فسـاد و وامدار مـرگهـا و نابودی‌ ها،هم‌ پیمان‌ و آمیخته‌ با غمها و قرین‌ و جلیس‌ با محنتها نـشــانــه‌ و هـدف‌ افـتهــا و شهـیـد هــوی‌ و هــوس‌ دیگـران‌ و سرانجام‌...جانشین‌ مردگان‌ است‌. اینک‌ پس‌ از ثنا و ستایش‌ پـاک‌ آفریدگـار و درود فراوان‌ بر رسول‌ خدا، پسرم‌ تو بدان‌: من‌ آن‌ هنگام‌ در چیزی‌ که‌ برایم‌ اشکار گردیده مینگرم‌ . چـون‌ میبینم‌ جهـان‌ از من‌ روی‌ میگیرد و روزگـار بـا من‌ به سرکشی‌ میگراید و آخرت‌ از من‌ استقبال‌ میکند،احساس‌ میکنم‌ که‌ هر چیز دیگر از یادم‌ میرود و جز بکار خویش‌ بچیزی‌ رغبت‌ ندارم‌. امّا لحظ‌ـه‌ ای‌ کـه‌ فـارغ‌ از دیگران‌ غم‌ خویش‌ میخورم‌ و هوس‌ مرا آسوده‌ میگذارد حقیقت‌ در برابرم‌ رخ‌ مینمـاید و جلـوه‌ گـر میشـود. چنین‌ کیفیتی‌ است‌ که‌ مرا بکوشش‌ و تلاش‌ وامیدارد،کـه‌ بی‌ تردید بازیچـه‌ نیست‌ و از آمیختگی‌ بدروغ‌ و ریا، فرسنگها بدور است‌. نیک‌ که‌ مینگرم‌ تو را جزیی‌ از خود مـیابم‌ـ نـه‌ خط‌اگفتم‌ ـ بلکـه‌ تو همـه‌ وجود منی‌ و چنان‌ آمیختـه‌ با منی‌ کـه‌ اگر چیزی‌ بتو روی‌ آورد،درست‌ مانند انست‌ کـه‌ بمن‌ روی‌ آورده‌ است‌.از اینرو اگر مرگ‌ تو را فراگیرد، چنان‌ است‌ کـه‌ مرا گرفتـه‌ . بدین‌ سبب‌ کار تو مرا در اندوه‌ افکنده‌،بدانگونـه‌ کـه‌ کـار خودم‌ مرا بـه‌ غم‌ و افسـوس‌ میکشاند.بنابراین‌ وصیت‌ خویش‌ را بر تو نوشتم‌ در حـالی‌ کـه‌ خواه‌ برای‌ تو بمـانم‌ یـا بمیرم‌ از اجرای‌ آن‌ بدست‌ تو دل‌ قـوی‌ دارم‌ و مط‌مئن‌ هستم‌. پسـرم‌ تـو را بپـرهیـزگـاری‌ و تـرس‌ از عقـوبت‌ خدا و متـابعت‌ و فرمـانبرداری‌ از آفریدگـار وصیت‌ وسفـارش‌ میکنم‌ . ویرانـه‌ دل‌ را بنور تابناکش‌ آباد گردان‌، در رشته‌ مهر با او ببندگی‌ و دلسپاری‌ چنگ‌ بـزن‌.زیـرا هیچ‌ رشتـه‌ و پیـوندی‌ استـوار تـر ازپیـوستگی‌ و همبستگی‌ با ذات‌ لایزال‌ کردگار متعال‌ نیست‌.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۲ ، ۲۰:۲۴
محمد سروری

چرا کعبه را کعبه نامیده اند؟


از حضرت امام صادق علیه السّلام سؤال شد: براى چه کعبه(خانه خدا)، کعبه نامیده شده؟


حضرت فرمودند: زیرا چهار گوشه و به شکل مربع مى‏باشد.


محضر مبارکش عرض شد: براى چه چهار گوشه و به شکل مربع مى‏باشد؟


حضرت فرمودند: زیرا به موازات و راستای بیت المعمور است (خانه خدا در آسمان ها که آسمانیان به گرد آن طواف می کنند) و بیت المعمور چهار گوشه و به شکل مربع مى‏باشد....


عرض شد: براى چه بیت المعمور چهار گوشه و به شکل مربع است؟


حضرت فرمودند: زیرا بیت المعمور به موازات عرش است و عرش چهار گوشه و به شکل مربع مى‏باشد.


محضر مبارکش عرض شد: چرا عرش چهار گوشه و به شکل مربع است؟


فرمودند: زیرا کلماتى که اسلام بر آن بنا شده چهار تا است و آنها عبارتند از:


سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اکبر.


علل الشرائع ؛ ج‏2 ؛ ص398
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۲ ، ۱۰:۴۵
محمد سروری


رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند: به هر کس، راستگویى در گفتار، انصاف در رفتار، نیکى به والدین و صله رحم الهام شود، اجلش به تأخیر می‌افتد، روزیش زیاد می‌گردد، از عقلش بهره‌مند می‌شود و هنگام سئوال [مأموران الهى] پاسخ لازم به او تلقین می‌گردد.

متن حدیث:

مَن اُلهِمَ الصِّدقَ فى کَلامِهِ وَ النصافَ مِن نَفسِهِ وَ بِرَّ والِدَیهِ وَ وَصلَ رَحِمِهِ، اُنسِى‏ءَ لَهُ فى اَجَلُهُ وَ وُسِّعَ عَلَیهِ فى رِزقِهِ وَ مُتِّعَ بِعَقلِهِ وَ لُـقِّنَ حُجَّتَهُ وَقتَ مُساءَلَتِهِ ؛


«اعلام الدین، صفحه 265»
------------------------------------------------------------------------------
رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند:

ألا اُخْبِرُکُمْ بِاَشبَهِکُم بى؟ قَالوا: بَلى یا رَسولَ اللّه‏ِ. قالَ: اَحسَنُکُم خُلقا وَ اَلیَنُکُم کَنَفا وَ اَبَرُّکُم بِقَرَابَتِهِ وَ اَشَدُّکُم حُبّا لاِِخوانِهِ فى دینِهِ وَ اَصبَرُکُم عَلَى الحَقِّ وَ اَکظَمُکُم لِلغَیظِ وَ اَحسَنُکُم عَفْوا وَ اَشَدُّکُم مِن نَفْسِهِ اِنْصافا فِى الرِّضا وَ الْغَضَبِ؛

آیا شما را از شبیه ترینتان به خودم با خبر نسازم؟ گفتند: آرى اى رسول خدا! فرمودند: هر کس خوش اخلاق‏تر، نرم‏خوتر، به خویشانش نیکوکارتر، نسبت به برادران دینى‏اش دوست‏دارتر، بر حق شکیباتر، خشم را فروخورنده‏تر و با گذشت‏تر و در خرسندى و خشم با انصاف ‏تر باشد.

کافى، ج 2، ص 240، ح 35

---------------------------------------------------------------------------
رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند:

أَنصِفِ النّاسَ مِن نَفسِکَ وَانصَحِ الأُمَّةَ وَارحَمهُم فَإِذا کُنتَ کَذلِکَ وَ غَضِبَ اللّه‏ُ عَلى أَهلِ بَلدَةٍ أَنتَ فیها وَأَرادَ أَن یُنزِلَ عَلَیهِمُ العَذابَ نَظَرَ إِلَیکَ فَرَحِمَهُم بِکَ، یَقولُ اللّه‏ُ تَعالى: (وَما کانَ رَبُّکَ لِیُهلِکَ القُرى بِظُلمٍ وَأَهلُها مُصلِحونَ)؛
با مردم منصفانه رفتار کن و نسبت به آنان خیرخواه و مهربان باش، زیرا اگر چنین بودى و خداوند بر مردم آبادیى که تو در آن به سر مى‏برى خشم گرفت و خواست بر آنان عذاب فرو فرستد، به تو نگاه مى‏کند و به خاطر تو به آن مردم رحم مى‏کند. خداى متعال مى‏فرماید «و پروردگار تو (هرگز) بر آن نبوده است که شهرهایى را که مردمش درستکارند، به ستمى هلاک کند».

مکارم الاخلاق، ص‏457

---------------------------------------------------------------------------------------------------
رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند:

مَن واسَى الفَقیرَ وَأَنصَفَ النّاسَ مِن نَفسِهِ فَذلِکَ المُؤمِنُ حَقّا؛
هر کس به نیازمند کمک مالى کند و با مردم منصفانه رفتار نماید چنین کسى مؤمن حقیقى است.

خصال، ص‏47

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۲ ، ۰۹:۰۰
محمد سروری

سپردن ودایع به على علیه السلام

از امورى که دلالت‏ بر توجه خاص پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به على علیه السلام دارد و او را بر دیگران مقدم داشته،این است که رسول خدا همه ودایع خود را به على علیه السلام سپرد.

در این فضیلت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم کسى را لایق تر از على علیه السلام در نگهدارى ودایع خود ندانست.

ابراهیم بن اسحاق ازدى از پدرش نقل مى‏کند که با سلیمان بن مهران به نزد محمد بن عبد الله رفتیم و درباره وصیت پیامبر اسلام از او سؤال کردیم.محمد از زید بن على نقل کرد که چون وفات رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نزدیک شد،و سر مبارکش در دامن على صلى الله علیه و آله و سلم بود،در حالى که خانه حضرت از مهاجر و انصار موج مى‏زد،عباس بن عبد المطلب مقابل حضرت نشسته بود،ناگهان رسول خدا فرمود:

«یا عباس ا تقبل وصیتی و تقضی دینی و تنجز موعدی (عدتی) ؟،اى عباس!آیا حاضرى به وصیت من عمل کنى و دیون مرا ادا نموده و به وعده‏هاى من عمل نمایى؟»عباس عذر آورد و عرض کرد: «اى رسول خدا!من پیر شده‏ام و عیالاتم بسیار و دستم از مال دنیا تهى است.»رسول خدا سه بار خواسته خود را تکرار کرد و عباس همان جواب را داد.

همه منتظر بودند ببینند حضرت چه کسى را وصى خود قرار مى‏دهد.در این هنگام فرمود:

«ساعطیها رجلا یاخذها بحقها لا یقول مثل ما تقول;

وصیت‏ خود را به مردى خواهم کرد که بخوبى از عهده آن برآید و آنچه تو گفتى او نگوید.»


سپس خطاب به على علیه السلام فرمود:

«یا علی!ا تقبل وصیتی و تقضی دینی و تنجز موعدی;

اى على آیا وصیت مرا مى‏پذیرى،و دیون مرا ادا مى‏کنى و به وعده‏هاى من وفا خواهى کرد.»


على علیه السلام بغض گلویش را مى‏فشرد و قادر به پاسخ دادن نبود.سر مقدس رسول خدا هم بر روى دامنش جابجا مى‏شد.رسول خدا مجددا وصیت‏خود را تکرار کرد.على علیه السلام در پاسخ عرض کرد:«نعم،بابی انت و امی یا رسول الله،بلى اى رسول خدا!پدر و مادرم فدایت،همه را انجام مى‏دهم.» 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۲ ، ۰۷:۲۹
محمد سروری

«سبط» به معنی فرزندِ فرزند یا به عبارت دیگر نوه است.

کلمه سبط در قرآن پنج مرتبه آمده و همگی درباره بنی اسرائیل است.
بعضی از اهل سنت گفته‌اند که به اولاد حضرت اسماعیل «قبیله»، و به اولاد حضرت اسحق «سبط» گفته می شود تا از یکدیگر متمایز باشند. بنابراین منظور از اسباط که جمع سبط است، اولاد یعقوب بن اسحاق پسر ابراهیم علیهم السلام هستند، که دوازده طایفه از دوازده پسر یعقوب بوده اند.

بنابراین، منظور از اسباط در قرآن یا کسانی هستند که از دوازده فرزند یعقوب به دنیا آمدند یا اشخاص بخصوصی که هر یک نوه و فرزندِ فرزند کسی بوده‌اند. ولی آنچه از ظاهر روایات به دست می‌آید این است که اسباط پیامبران، به نوعی، دارای منصب جانشینی بوده‌اند.

روزی سلمان به پیامبر خدا عرض کرد:«برای هر پیامبری یک وصی و دو سبط است. وصی و دو سبط شما کیانند؟»
پیامبر چند لحظه سر به زیر انداخت، آن‌گاه فرمود:«خداوند چهار هزار پیامبر مبعوث کرد که برای آنها چهار هزار وصی و هشت هزار سبط است. سوگند به کسی که جانم به دست اوست، من بهترین انبیاء هستم و وصیم بهترین اوصیاء و دو سبط من بهترین سبط‌ها هستند.»


در روایت دیگری پیامبر فرمود: دو سبط این امت از خاندان مایند؛ آنها دو فرزند فاطمه، حسن و حسین هستند.»
و نیز فرمود:«اسباط، فرزندان یعقوب، و دوازده نفر بودند؛ و ائمه بعد از من دوازده نفرند و از اهل بیت من. اولین آنان علی و میانه آنها محمد و آخر آنها نیز محمد است؛ او مهدی این امت است که عیسی علیه السلام پشت سر او نماز می‌خواند. آگاه باشید که کسی که به آنها تمسک جوید، به ریسمان الهی تمسک جسته و کسی که آنها را رها کند ریسمان الهی را رها کرده است.»


یک سلام بر امام حسن و امام حسین علیهما السلام

بر خلاف سیزده معصوم دیگر در این زیارت نامه بر امام حسن و امام حسین علیهما السلام به طور جداگانه سلام داده نشده است؛ بلکه به یک سلام به هر دو بسنده شده است؛ همان طور که پیش تر اشاره شد بر طبق آیه مباهله آن دو فرزندان پیامبر خدایند و هر دو سبط آن حضرت و سید جوانان اهل بهشت اند و فاصله تولد آنان نیز بسیار اندک است؛ رسول خدا هر دو را دوست می داشت و در فضلیت هر دو سخن می گفت. اما به نظر می رسد دلیل اصلی این نکته آن است که دو ریحانه رسول خدا، تنها برادرانی بودند که هر دو حجت خدا در زمین، خلیفه پیامبر و دارای مقام عصمت و امامت بوده اند؛ همه امامان معصوم علیهم السلام - به جز علی علیه السلام - فرزند امام معصوم اند و نه برادر امام و معصوم؛ امام حسن و حسین تنها کسانی هستند که هر دو حجت خدایند و برادر یکدیگر. در کتاب کافی،(1) روایات متعددی بر این نکته تاکید ورزیده است که امام معصوم علیه السلام فرزند امام است و تنها حسن و حسین علیهما السلام اند که برادرند و امام معصوم. و پس از آن ها هرگز این جهت تکرار نخواهد شد.از این رو به هر دو با هم سلام داده می شود؛ آن دو سلاله پاک پیامبر هم دوش و همدل برای استوار سازی پایه های دین خدا و پاسداری از حریم دین نبوی کوشیدند از این رو نمی توان آن دو را از یکدیگر جدا ساخت گرچه به دلیل مصلحت هایی آن روزگار هر یک روش خاص به خود را داشتند؛ چه این که مصلحت هادر زمان ها و مکان های مختلف؛ متغیر می شوند و استوار سازی عدالت، بالندگی معنویت و گسترانیدن حقیقت در هر زمانی و مکانی شیوه خاص به خود را می طلبد به همان سان که حکمت الهی بر این بود که امامان علیهم السلام از نسل امام حسین علیه السلام باشند و نه امام حسن علیه السلام، و بدین خاطر بود که رسول خدا همواره به نام هر دو اشاره می کرد و می فرمود حسن و حسین علیهما السلام هر دو امام هستند چه قیام کنند و چه قیام نکنند(2)؛ هر دو ریحانه این دنیا و این امت هستند(3)؛ هر دو بهترین انسان های روی زمین اند(4)، هر دو از عترت،(5) هر دو کشتی نجات،(6) هر دو از اهل بیت علیهم السلام(7) و هر دو محبوب(8) دل من اند به هر رو به این دلیل است که در بسیاری از موارد نام آن دو و مسایل مرتبط به آن دو در روایات با هم و یکجا آمده است و نه جدای از یکدیگر(9) و برخی از دانشوران به پیروی از روایات بوده است که در یکجا و توأمان از آن دو پاره تن فاطمه سخن گفته اند.(10)

سیدی شباب اهل الجنّة

بر طبق روایات متعدد و مختلف و متواتر، که محدثان شیعه و سنی نقل کرده ا ند، امام حسن و امام حسین علیهما السلام سرور و سید جوانان بهشت اند، به برخی از این روایات پیش از این اشاره شد؛ بر پایه این روایات پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم به مناسبت های گوناگون و با صراحت بارها و بارها آن دو را «سیّد شباب اهل الجنة» نامیدند(11) به همان سان که مادرشان فاطمه را «سرور زنان اهل بهشت» نام نهادندو این لقب به قدری اهمیت دارد که گروهی از دانشوران آن را مهم ترین لقب این دو سبط معصوم رسول خدا دانسته اند.

جوانی بهترین دوره و فصل زندگی انسان است؛ در این دنیا نشاط، قدرت و جلوه زندگی انسان در جوانی رخ می نماید اما در بهشت تا آن جا که آیات قرآن و روایت های رسیده از معصومان نشان می دهند، همه بهشتیان جوان هستند از این رو احتمالاً مقصود از این سخن آن است که نشاط، جمال و جلال پرجاذبه، منزلت و موقعیت این دو سبط رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در بهشت به گونه ای است خاص و استثنایی از ا ین رو بهشتیان آرزو دارند به ملاقات آن دو روند و از نزدیک آنان را زیارت کنند.

منابع :
قاموس قرآن،‌ ج 3،‌ ص 218؛ لفظ سبط و بحار، ‌369، ص 334، روایت 195
بحارالانوار، ج 36، ص 370، ص 317؛ کفایه الاثر، ص 11 و ص 19 

1) کافی ج 1، ص 286-285 و وافی ج 2، ص 136 - 135.
2) الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا»؛ در مناقب، ج 3، ص 63 این حدیث را از سنن ابن ماجه، ترمذی و مسند احمد بن حنبل، نقل کرده است. ایشان می نویسد: «أجمع اهل القبلة علی انّ النّبی صلی الله علیه وآله وسلم قال: الحسن والحسین امامان قاما أوقعدا».
3) صحیح بخاری، ج 2، ص 188 و سنن ترمذی، ج 5، ص 657؛ مسند الامام المجتبی علیه السلام، ص 201.
4) عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 67 .
5) سنن ترمذی، ج 5، ص 656 و مستدرک حاکم ج 3، ص 109.
6) حلیه الاولیاء، ج 4 ص 306.
7) همان.
8) سنن ترمذی، ص 656 و 659.
9) در روایات متعدد اهل سنّت و شیعه این نکته به روشنی به چشم می خورد. ر.ک: بحارالانوار، ج 43؛ المعجم ا لکبیر، ج 4، ص 75 و مسند الامام المجتبی(ع)، ص 150 - 240.
10) به عنوان نمونه مجلسی در بحار تاریخ زندگی آن دو بزرگوار را با هم آورده است.


11) ر.ک: المعجم الکبیر، ج ص 70 - 17، احادیث: 2597، 2610، 2603، 2611 و 18 - 2612 و سنن ترمذی، ج 5، ص 656 به سند صحیح و بحارالانوار، ج 43، ص 370 - 28 و مسند الامام المجتبی علیه السلام، ص 95 - 47 و منابع مختلف دیگر.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۲ ، ۰۷:۰۵
محمد سروری

یکی از مسایل مهمی که قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام به آن اهمیت فراوانی می دهند و سفارشات بسیاری راجع به آن می کنند، بحث سلامت قلب و پاکی دل است.
قرآن در سوره شعراء یکی از سرمایه های جاودان فردای قیامت، که برای انسان نفع و سود بسیاری دارد را قلب سلیم معرفی می نماید:


« یومَ لا ینفعُ مالٌ و لا بنون* إلا من اتی الله بقلبٍ سلیمٍ»(سوره شعراء، آیه 88-89.)


آن روزی که مال و فرزندان، هیچ به حال انسان سود نبخشد و تنها آن کس سود برد که با قلب و دل سالم به پیشگاه خدا آید. فردای محشر خداوند باری تعالی به قلب و دل انسان نگاه می کند و مورد ارزیابی قرار می دهد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۲ ، ۰۸:۲۳
محمد سروری

قرآن مجید نسخه شفابخش جان‏هاى دردمند، از جانب خداوند سبحان است: وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَه لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا(1) که توسط پیامبرى مهربان و فداکار، بر جان‏هاى حقیقت‏طلب و عاشق، رسانده شد. در کتاب مقدس مسلمانان - قرآن مجید - دو داروى آرام‏بخش تجویز شده است که در نوع خود، بى‏نظیرند؛ هم آرام بخشند و هم درمانگر. هر یک از این دو دارو، ویژگى خاص خود را دارند که به توصیف آنها مى‏پردازیم.

 
1. یاد خدا 


«أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ با یاد خدا، قلب‏ها آرام مى‏گیرند».(2)
در نگاه یک مسلمان، خداوند سبحان، قدرت مطلق و صاحب همه ملک و ملکوت است و تمامى نظام هستى، سربازان اویند؛ هیچ قدرتى، جز قدرت او نیست؛ هیچ کس، نمى‏تواند بدون اذن الهى، نفع و ضررى برساند و همه هستى، فرمانبردار اویند. صاحب و مؤثر در هستى، فقط خداست: «لا اله الا هو»(3)، «لا مؤثر فى الوجود الا الله»، «لله جنود السموات و الارض»(4) و «و ان من شى‏ء الا یسبح بحمده».(5) پس، تنها اوست که قدرت و مالکیت دارد و به هر کس که بخواهد، مى‏بخشد و از هر کس که بخواهد، مى‏ستاند: «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».(6)
نکته دیگر اینکه تمامى گرفتارى‏ها، دلتنگى‏ها، تردیدها، بیم‏ها و امیدهاى بشر، در دو چیز نهفته است:
الف) از دست دادن چیزى یا کسى.
ب) به دست نیاوردن چیزى یا کسى.
اگر به طور دقیق به تمامى دغدغه‏ها و نگرانى‏هایمان - از کودک، نوجوان، جوان و... - بنگریم، از این دو حال بیرون نیست؛ یا نگران آنیم که آنچه داریم، از مال و جان و فرزند و موقعیت اجتماعى و...، از دستمان برود و یا اندوهناک آنیم که آنچه در آرزوى آن بودیم و برایش روز و شب تلاش کردیم، به دست نیاوریم و یا مانعى پدید آید و ما از رسیدن به مطلوب و مقصود، باز مانیم.
چه بسیارند افرادى که با این دو نگرش، شب و روز در ترس، دلهره، خستگى و افسردگى به سر مى‏برند و ساعت‏ها، عمر شریف را به بیهودگى و بطالت مى‏گذرانند که شاید... .
پسر جوانى که در آرزوى دختر دلخواه خویش است و دخترى که منتظر خواستگار عاشق خویش است، هر دو نگران حوادث آینده هستند.
اسلام با کلام وحى، بشارت مى‏دهد که نگران نباشید و ترسى نداشته باشید. اگر رابطه درست با صاحب نظام هستى برقرار کرده‏اید، بر او توکل کنید و نگران نباشید؛ چون همه هستى در ید قدرت اوست و «حتى برگ درختى، بى‏اذن او نمى‏افتد»(7)و او «هر آن چه را در آسمان‏ها و زمین است، مى‏داند» و حتى «آن چه را در دل‏ها پنهان و نهان است، مى‏داند»(8) و «نگاه خیانت‏کار را مى‏شناسد و به خیانت نگاه هم داناست».(9)
قطره‏اى کز جویبارى مى‏رود از پىانجام کارىمى‏رود
پس انسان با یاد این همه عظمت، قدرت و رحمت بیکران، بخشندگى بى‏انتها، غفران، آمرزندگى و پوشاندن عیب‏ها و خطاها، توبه‏پذیرى و فرصت‏سازى، پاک‏کنندگى و تبدیل سیئات به حسنات، امیددهى و جبران‏سازى، آرام مى‏گیرد و امید را از دست نمى‏دهد؛ توان دوباره مى‏یابد؛ دل به او مى‏سپارد و آرام آرام به ساحل نجات دست پیدا مى‏کند.  


2. همسر 


دومین آرام‏بخش که در قرآن مجید به آن اشاره شده و از نشانه‏ هاى خداوند به شمار مى‏آید، چیزى جز همسر آدمى نیست.در قرآن چنین آمده است:«وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدّه وَرَحْمَةً ».وازنشانه های اواینکه ازجنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آنهاآرامش یابید ودر میانتان مودت ورحمت قرار داد. (10)
دوره جوانى، دوره‏اى است که انسان، حس استقلال‏طلبى و شخصیت پیدا مى‏کند و مى‏خواهد دوست‏داشتنى باشد و دیگران را دوست بدارد؛ حس عجیبى در خود احساس مى‏کند و نمى‏داند چه خواهد شد.
از یک طرف، میل او به غیرهمجنس، فزونى مى‏یابد و از جانبى دیگر، احساس شخصیت و استقلال، باعث اندکى جدایى از بافت دوره کودکى و نوجوانى، در خانه و خانواده مى‏شود؛ هم گرایش او به سمت و سویى دیگر است و هم علاقه‏اش به کسب اعتبار و جایگاه تازه.
از دیگر سو، غریزه سرکش جنسى، قوى مى‏شود و ارضاى صحیح آن، باعث بهبودى روحى و روانى مى‏شود. اگر قربانیان بیمارى‏ها در جهان، بررسى شوند، شاید بیشترین قربانى، مخصوص بیمارى‏هاى جنسى باشد. آثار زیانبار و وحشتناک این بیمارى‏ها، در تمامى عرصه‏هاى زندگى، قابل مشاهده است.
اسلام عزیز، در جهت آرامش بخشى، ازدواج را راهکار مناسبى در نظام آفرینش مى‏داند. انسان در دوران جوانى، نیازمند رسیدن به همدم و مونسى است تا با عشق‏ورزى و مهربانى، ادامه مسیر را با او رهسپار گردد. دوستى‏ها، هیچ گاه و براى هیچ کس، آرام‏بخش نیستند؛ بلکه خود عرصه‏اى تازه در ایجاد دغدغه‏ها، نگرانى‏ها، خستگى‏ها و... مى‏باشند؛ اگر چه به ظاهر، هیچ کدام از دو طرف، بدان اعتراف نکنند.
بنابراین، آرام‏بخش دوم در قرآن، همسر نام دارد که در کنار وى، انسان از خستگى‏ها رهایى مى‏یابد و احساس مى‏کند که جهانى جدید شکل گرفته است. دو شخصى که با هم هیچ حس خاصى نداشته‏اند، چنان شیفته و دوستدار هم مى‏شوند که حتى ساعتى بدون هم را نمى‏توانند تحمل کنند؛ بدون هم، احساس خستگى مى‏کنند؛ براى هم بى‏تابى مى‏کنند؛ به هم هدیه مى‏دهند و خالصانه‏ترین محبت‏ها را نثار هم مى‏کنند.
پس باید با یاد خدا، براى جهانى پر از امید و آرزوهایى زیبا و زندگى و سرزندگى و بندگى، اندیشید و همسرى برگزید که تا بهشت برین، همدم و مونس و همراه انسان باشد.


1. اسراء، 82.
2. رعد، 28.
3. بقره، 255.
4. فتح، 7.
5. اسراء، 44.
6. آل‏عمران، 26.
7. انعام، 59.
8و9. غافر، 19.
10. روم، 21

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۲ ، ۱۴:۱۶
محمد سروری
حدیث امام علی علیه‌السلام درباره‌ی یاران امام مهدی(عج)

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام درباره ویژگی های یاران حضرت ولی عصر(عج) می‏فرمایند:

اصحاب مهدی(عج) جوانان هستند، بزرگسال در میان آنها نیست، مگر همچون سرمه‌ی چشم و نمک در غذا که کمترین چیزها در غذا نمک است.

(بحارالانوار جلد52/ صفحه 333/ مکیال المکارم جلد 1/ صفحه 180)

*************************************************************

سفارش امام مهدی(عج) به ما شیعیان.


Xما ارغم انف الشیطان بشیء مثل الصلاة فصلها و ارغم انف الشیطان.


هیچ چیز مثل نماز بینی شیطان را به خاک نمی‌مالد و او را خوار نمی‌کند، پس نماز بخوان و بینی شیطان را به خاک بمال.

بحارالانوار جلد 53/ صفحه 182
---------------------------------------------------------
روایت خواندنی از حضرت آیت الله بهجت(ره)
ای کاش می‌نشستیم و درباره این که حضرت ولی‌عصر علیه‌السلام چه وقت ظهور می‌کند، باهم گفت‌و‌گو می‌کردیم، تا حداقل از منتظرین فرج باشیم. اشخاصی را می‌خواهند که تنها برای آن حضرت باشند.
 
کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود. چرا ما حداقل مانند نصاری که در مواقع تحیر با انجیل ارتباط دارند، با آن حضرت ارتباط برقرار نمی‌کنیم؟

پایگاه صالحات
***************************************************

نامه‌ی امام مهدی(عج) به اسحاق بن یعقوب

اسحاق بن یعقوب می‌گوید: در مورد برخی از مسائل که برای من مشکل شده بود توسط جناب محمدبن عثمان ـکه خدا از او و پدرش راضی باد ـ [نایب خاص حضرت بقیةالله، عجل‌الله تعالی فرجه الشریف در زمان غیبت صغری] عریضه‌ای به پیشگاه مقدس آن حضرت علیه‌السلام تقدیم داشتم که جوابی از ناحیه‌ی مقدسه بدین شرح واصل شد:

خداوند تو را به حق هدایت کند و ثابت قدم بدارد.

در خصوص علت غیبت سؤال کرده بودید. خداوند متعال در قرآن کریمش می‌فرماید:

"ای اهل ایمان! از چیزهایی که جواب آنها را نمی‌توانید تحمّل کنید و ناراحت می‌شوید، سؤال نکنید"

بدانید که هرکدام از پدران و اجداد من بیعت یکی از طاغوت‌های زمان خویش را به گردن داشتند؛ ولی من وقتی قیام می‌کنم، بیعت هیچ یک از گردن‌کشان و طاغوت‌های زمان را برگردن ندارم.

اما، نحوه‌ی استفاده و انتفاع از وجود من در زمان غیبت کبری همانند استفاده از خورشید در یک روز ابری است.

آگاه باشید که وجود من، موجب بقای کره‏ی زمین و امان برای همه‏ی مخلوقات است. همچنان که ستارگان موجب امان اهل آسمانند. بنابراین درهای سؤال را بر آنچه برای شما سودی ندارد و آن‌را از شما نخواسته‌اند، ببندید.

برای تعجیل در امر ظهور و فرج ما بسیار دعا کنید، که فرج شما در همین دعا کردن است. و سلام بر تو ای اسحاق بن یعقوب و بر هر که راه هدایت در پیش گیرد. (کمال الدین و تمام النعمه ج2/239-237)

*************************************
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۲ ، ۱۷:۱۷
محمد سروری

متن کامل زیارت اربعین امام حسین همراه ترجمه.

اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ؛

سلام بر ولى خدا و دوست او

اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ ؛

سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او

اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ

سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌اش

اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ

سلام بر حسین مظلوم و شهید

اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ

سلام بر آن بزرگوارى که به گرفتاری‌ها اسیر بود و کشته اشکِ روان گردید

اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ الْفاَّئِزُ

خدایا من به راستى گواهى دهم که آن حضرت ولىّ (و نماینده) تو و فرزند ولىّ تو بود و برگزیده‌ات و فرزند برگزیده‌ات بود که کامیاب شد

بِکَرامَتِکَ اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ

به بزرگداشت تو، گرامیش کردى به وسیله شهادت و مخصوصش داشتى به سعادت و برگزیدى او را به پاکزادى

وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَ ذآئِداً مِنْ الْذادَةِ

و قرارش دادى یکى از آقایان (بزرگ) و از رهروان پیشرو و یکى از کسانى که از حق دفاع کردند

وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاَْنْبِیاَّءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاَْوْصِیاَّءِ

و میراث‌هاى پیمبران را به او دادى و از اوصیائى که حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادى

فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ

او نیز در دعوت مردم جاى عذر و بهانه‌اى (براى کسى) نگذارد و بی‌دریغ خیرخواهى کرد و جان خود را در راه تو داد

لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ باعَ حَظَّهُ بِالاَْرْذَلِ الاَْدْنى؛

تا برهاند بندگانت را از (گرداب) جهالت و نادانى و سرگردانى (در وادى) گمراهى و چنان شد که همدست شدند بر علیه آن حضرت کسانى که دنیا فریبشان داد.

وَ شَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاَْوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدّى فى هَواهُ

و فروختند بهره (کامل و سعادت خود را) به بهاى پست ناچیزى و بداد آخرتش را در مقابل بهائى اندک و بى مقدار و بزرگى کردند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون کردند،

وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّکَ

و تو و پیامبرت را به خشم آوردند

وَ اَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَ حَمَلَةَ الاَْوْزارِ

و پیروى کردند از میان بندگانت آنانى را که اهل دو دستگى و نفاق بودند و کسانى را که بارهاى سنگین گناه به دوش مى‌کشیدند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۲ ، ۱۷:۴۰
محمد سروری